جَمْرَه(2) ، نام سه روز در زمستان كه در باورهایعامیانه اعراب و ایرانیان قدیم تغییرات آب و هوایی خاصی را به اینروزها نسبت میدادند. جَمْرَه به صورتهای جَمْر (رجوع کنید به ابنمنظور؛ مرتضی زبیدی، ذیل«جَمَرَ») و جِمار و جَمَرات (ابوریحان بیرونی، 1923، ص254؛ مسعود، »ذیلجَمره«) جمع بسته شده است. این واژه را آتشِ بر افروخته (ابن منظور؛ مرتضی زبیدی، همانجا)، خَدْرَك یا اخگر آتش، تَفِزمین(صفی پوری،« ذیل جَمَرَ»؛ نفیسی، « ذیلجَمْرَه«) و اخگر آتش(گنابادی، بابپانزدهم) معنا كردهاند. همچنین، اصطلاحاتی چون دمیدن، سقوط، نزول و طلوع جمرهــ كه مجموعاً در آثار قدما و در كنار توضیح درباره جمره/ جمرات آمده هر یك نشان دهنده تصوری بوده است كه آنان درباره چگونگی پیدایش جهان و علل تغییرات آب و هوا داشتهاند ( رجوع کنید به ادامهمقاله). در باره معنا و مصداق جمره، وجوه گوناگونی ذكر شده كه غالب آنها از آب و هوای روزهایی از سال شمسی كه جَمْرَه خوانده شده و سقوط (غروب) و طلوع منازل قمر ( رجوع کنید به ادامهمقاله؛ منازل قمر * ) در شبهای این روزها، مایه گرفته است. این توجه به ماههای قمری و منازل ماه از به كار بردن گاه شماری شمسی ـ قمری، كه در آن هم به حركت ماه و هم به موقعیت فصول و طولسال شمسی توجه شده، ناشی گردیده است ( رجوع کنید به نالینو ، ص133ـ 136؛ برای توضیح درباره اهمیت منازل ماه نزد اعرابرجوع کنید به ص313ـ323).
جمره/ جمرات، به باور كسانی كه منازل قمر را دلیل تغییر آب و هوا می دانستند، عموماً در شبهای سه روز مذكور بوده كه جملگی در ماه شُباط رومی قرار داشتهاند. منظور از شباط رومی دومین ماه در گاه شماری سریانی ـ مقدونی است. در این گاه شماری، سال از ماه كانون ثانی، تقریباً مقارن با ماه ژانویه، آغازمی شده است. این گاه شماری نوعی گاه شماری شمسی ـ قمری بوده و تا پیشاز رواج تدریجی گاه شماری یولیانی (از قرنچهارم میلادی به بعد) در مناطق گوناگون جهان متمدن رواج داشته و ماههای قمری آن به نوعی در فصول سال تثبیت می شده است(لانگدون، ص، 38؛ برای آگاهی بیشتر درباره گاه شماری سریانی ـ مقدونی رجوع کنید به تقویم*، بخش7: گاه شماری سلوكی). به نوشته ابوریحان بیرونی(1923، ص252)، جمره اول، كه جمره صغرا (كهتر) نیز نامیده شده است، در هفتم ماه شباط سقوط میكند (میافتد). این جمره درگاه شماری گرگوری مطابق با هفتم ماه فوریه، در گاه شماری جلالی در هفتم یا هشتم برج دَلْو و در گاه شماری هجری خورشیدی در هجدهم یا نوزدهم بهمن رخ میدهد. برای این جمره ویژگیهای بسیاری برشمرده شده است، از جمله وزیدن بادهای دَبور (بادهای سرد و مرطوب) و به قول قدما «تَر»، كه از سمت مغرب می وزد و از یك روز پیش از جمر هاول آغاز میشود و تا انتهای این جمره ادامه مییابد (همانجا). در ایام این جمره، اقلیم اول و دوم سرد میشود و به طور كلی در جمرهها سرما به غایت خود میرسد (همانجا). سبب ظهور سرمای جمره، خروج سرما از باطنِ (درون) زمین به ظاهر (سطح) آن دانسته شده است(همان، ص253)؛ اما، بنا بر نظری دیگر، در جمرهاولشكم زمین گرم میشود و از آن بخار برمیآید (همو، 1362 ش، ص262؛ بیرجندی، گ41 ر). شاید همین پندار ــ كهسرما یا گرما از «دلزمینبرمیآید» یكی از دلایل به كار بردن اصطلاح دمیدن جمره باشد ( رجوع کنید به ابوریحانبیرونی، 1923، همانجا، كه عبارت نَفَخَتِ الجَمْرَه را در این معنا بهكار بردهاست).
اگر چه بیرونی(1380، ص693ـ694) گرمای هوا را ناشی از پرتوهای برخاسته از جرم خورشید و زاویه تابش آن میدانست، به عقیده گروهی، به ویژه در فرهنگعامه برخی ملل، مانند ایرانیان و اعراب، طلوع و غروب برخی ستارگان و طلوع و غروب منازل قمر (رجوع کنید به انواء * ) در زمانهای مشخصی از سال، حوادث جوّی مانند باد، باران، خشكی، رطوبت، گرما و سرما را درپی داشتند. بدین ترتیب اعراب قدیم چنین باور داشتند كه در جمرهاول، منزلدهمماه، كه جَبْهَه نام دارد، سقوط میكند و هفت روز بعد، جمره دوم یا وسطا رخ میدهد كه برابر چهاردهم شباط است و منزل یازدهم به نام زُبْرَه ساقط میشود (همان، ص؛ در باره اعتقادات اعراب به تأثیر منازل قمر رجوع کنید به نالینو، ص170ـ171). در بیست و یكم شباط، منزل دوازدهم ماه به نام صَرفه سقوط میكند كه برابر جمره سوم است. جمره سوم را جمرهكبرا (مهتر) نیز نامیدهاند (همان، ص53ـ 255؛ بیرجندی، همانجا). این رخداد را بعضیستاره شناسان ایرانی به این صورت توضیح دادهاند كه هرسالازآسمان سهجمره بهزیرمیآید( رجوع کنید به شهمردان بنابیالخیر، ص44؛ الغبیگ، گ18ر).
منجمان جمرات را نهایت و منتهای سرما در فصل زمستان میدانند (بیرونی، 1923، ص254). تغییرات آب و هوایی سهروز آخر زمستان، و به نوشته ابوریحان بیرونی(1362 ش، همانجا) نزدیك بهار، بارانهای ناگهانی روزهای واپسین زمستان و روزهای نخستِ فصل بهار، گرمایی كه در آستانه بهار به تناوب با سرما برای مدت كوتاهی ظاهر میشود و بخارهای ناشی از تبخیر آب باران و گاه برف و تگرگ، جملگی به سه روز جمره نسبت داده شدهاند ( رجوع کنید به بیرجندی؛ گنابادی، همانجاها). صرف نظر از دلیل این تغییرات ــ كه به درون زمین، زاویهتابشخورشید یا منازلماهنسبتدادهشده است تبخیر آب باران و برف و تگرگ موجب شده است كه برخی جمره اول را سببگرم شدن زمین و جمره دوم را سببگرم شدن آب بدانند (الغ بیگ، همانجا؛ تقیالدینفارسی، ص64؛ هاشمبننورالدین، ص82) و در مقابل، این گفته نیز وجود دارد كهدر جمرهاولآبگرم میشود و در جمره دوم زمین(بیرجندی، همانجا). در مورد جمرهسومظاهراً اختلافیوجود ندارد و قاطبه ستاره شناسان معتقدند كهاینجمرهموعد آغاز بیدار شدندرختانو رشد آناناستو پساز جمره سوم سرما تمام میشود ( رجوع کنید به شهمردانبنابیالخیر؛ تقیالدینفارسی؛ الغبیگ؛ بیرجندی؛ هاشمبننورالدین، همانجاها). ابوریحانبیرونی روز پانزدهم شباط(15 فوریه در گاه شماری گرگوری و 25 یا 26 بهمندر گاهشماریهجریخورشیدی) را نیز جزء ایامجمرهدانستهاست(1923، ص253). بهنوشته وی(همانجا)، در اینروز آباز قسمتهای پایین درخت به قسمتهای بالاتر آندر شاخهها صعود میكند. این نوشته با دیگر نوشتههایاو در تضاد است، زیرا در جاهای دیگر (از جمله، ص253ـ254؛ همو، 1362، ص263) نوشته كه جمره تنها سه روز است: هفتم، چهاردهم، و بیستو یكم شباط. برابر نوشته ابوریحان بیرونی(1923، ص253)، روز پانزدهم شباط نزد اعرابسرد بودهاست. ابوریحان بیرونی در جایدیگر (همان، ص254) به صراحت نوشته است كه اعراب جمرهها را در ماههای خودشان بهحساب میآوردند تا آنكه به اشتباه افتادند و جمرهها دیگر در جای خود قرار نداشتند، بنابراین جمرهها را بهماههایرومیــ كه همواره در طول فصول سال سر جای خود رخ میدهند منتقل كردند. این عبارت نشان میدهد كهاعراب پیشاز ظهور اسلام از نوعی گاهشماری شمسیـقمری استفاده میكردهاند و نام برخی از ماههای گاه شماری هجری قمری، كه بر موقعیت فصول دلالت دارند (مانند جمادی)، یادگار آنروزگار است. از سوی دیگر، نوشته ابوریحان بیرونی مبنی بر حركت آب از قسمتهای پایین درخت به قسمتهای بالای آن در روز پانزدهم شباط، با موضوع آغاز سال برای درختان و نباتات در پانزدهم ماه شباط درگاه شماری یهودی( رجوع کنید به نیلسون ، ص94؛ میلر، ذیل"Time" ) شباهت بسیاری دارد. تصادفی بودن این تقارن یا وجود ارتباط بیناین دو پدیده، موضوعی است كه باید بررسی شود.
پارهای اختلاف نظرها در مورد ویژگیهای جمرهها، همان گونه كه ابوریحان بیرونی(1923، همانجا) یادآوری كرده، به دلیل اختلاف در فرا رسیدن سرما و گرما در اقلیمهایگوناگوناست. مثلاً، در خوارزمنخستینجمرهدر 21 شباط (مقارن با سوم یا چهارم اسفند درگاه شماریهجری خورشیدی) اتفاق میافتد و دومین آن در 28 شباط (یكهفته بعد از جمرهنخستین)، یعنی آخرین روز ماهمذكور در سالهایغیر كبیسه، و سومین جمره نیز دو هفته بعد از جمره دوم یعنی در چهاردهم آدار در سالهایعادیو سیزدهم آدار در سالهای كبیسه(همانجا) است. اذكایی نیز (ابوریحان بیرونی، 1380 ش، تعلیقات، ص692ـ693) از سهجمرهپیاپیدر سه دههاسفند یاد كردهاست(در باره تقارنروزهای جمرات با روزهای چلهرجوع کنید به چله* ).
قزوینی(ص75) كاربرد عملی جمرهها را برشمردهاست. نوشتهاو را یكی از ناسخانِ كتابِ شرح بیست باب در معرفت تقویم ملامظفر گنابادی، همراهبا اضافاتی، در حاشیه برخی از دستنوشتهها و چاپهایاینكتاب(از جملهچاپ1271، بابپانزدهم، ص121، حاشیه) آوردهاست. بنا بر این نوشته، زارعان و دهقانان در بعضی بلاد سردتر، سه خانه تو در تو میساختند كهدیوار هر یك محاط دیگری بوده است و در زمستان سخت، حیوانات بزرگ تر (آنهایی كه در برابر سرما طاقتبیشتریدارند)، مانند شتر و گاو، را در خانهاول، حیوانات كوچك(كمطاقت) را در خانه سوم و حیوانات متوسط، مانند بز و گوسفند، را در خانه دوم(وسط) جایمیدادند و در تمامیخانهها آتش روشن میكردند. در هفتم شباط، كه سقوط جمرهاولاست، حیوانات بزرگ را به صحرا میفرستادند و حیوانات خانه دوم را به جای آنها در خانهاول میگذاشتند و حیوانات خانه سوم را به همراه خانواده و اثاثیه خود به خانه دوم منتقل و آتشِ خانه سوم را خاموش میكردند. این جابهجایی همچنان در جمره دوم و سوم ادامه مییافته تا، به قول منجمان، با سقوط جمره سوم، یعنی با طلوعمنزلصرفه(از منازلقمر)، از حرارتهوا كاسته میشده و زندگی بهروستا باز میگشته است.
(17) S. Longdon, Babylonian menologies and the Semitic calendar , London 1935; (18) Madeleine S. Miller and J. Lane Miller , The new Harper's Bible dictionary , New York 1973; (19) Martin Persson Nilsson , Primitive time-reckoning , Lund, Sweden 1920.