بَلْیونَش ، همچنین ب ـ نیون ـ ش ، در اسپانیایی بولونس ، محل قریه ای که در گذشته حائز اهمیت بود و در هشت کیلومتری مغرب شمال غربی سَبَتَه پایین سیرا بولونس (جَبَل موسی ) قرار داشت . نامش نه از بو یا بِنی یونُس / یونَش و غیره ، بلکه از بُنیولکس لاتینی ـ اسپانیایی (به معنای تاکستانها) گرفته شده است . بلیونش که از سمت قارة اروپا محصور در کوهستانهاست در درة کوچکی قرار دارد که با شیبی تند به خلیجی کوچک ، واقع در بخش باریکی از تنگة جبل الطارق ، منتهی می شود. برار این مکان را جایگاه غار کالیپسو ی داستانهای هومری دانسته است .
دورة اسلامی در تاریخ این ناحیه به احتمال زیاد با موسی * بن نُصَیْر آغاز شده که گفته می شود در 93/712 از مکانی که مَرسا موسی ( لنگرگاه موسی ) نامیده شد و بعدها در مدار بلیونش قرار گرفت به آلخثیراس (الجزیرة الخضراء) رفت . لِوی پرووانسال (ج 2، ص 260)، پیدایی بلیونش را اساساً در ارتباط با کاخی می داند که ( محمد ) ابن ابی عامر (المنصور) در میان باغها بنا کرد و دژی در ساحل محافظ آن بود. بکری ، جغرافی دان قرن پنجم ، بلیونش را مکانی وسیع ، حاصلخیز و پرجمعیت دیده است (ص 106). از آن پس با اهمیت یافتن سبته ، اعتبار بلیونش نیز افزایش یافت . در 743/1342، شاهد نبردی میان کشتیهای ناوگان مَرینیان ـ نصریان و کشتیهای یک ناوگان کاستیلی متعلق به آلفونسوی یازدهم بود که الجزیرة الخضراء را به محاصره درآورده بود. دوران رونق بلیونش ـ که از قرن ششم / دوازدهم به بعد شاعران آن را بهشت می خواندند ـ ظاهراً از قرن هشتم / چهاردهم آغاز شد. انصاری ، از اهالی ناحیه ، جزئیات بناها، ذخایر آب ، گسترة بستانها، درختکاریها و غیره را تا 818/1415 ثبت کرده است . در این سال ، سبته به سبب اشغال پرتغالیها از سکنه خالی شد. در 821/1418، بلیونش مدت کوتاهی مِلکِ ژوائو پرئیرا ، از درباریانِ پرتغالی اهل سبته ، بود.
سبتة قرون وسطی ، شبه جزیره ای کم و بیش بایر و متروک و بیحاصل ، را می توان علت وجودی بلیونش به شمار آورد که آسایشگاهی برای شاهزادگان و اغنیا بود که در آن کوشکهایی دارای استحکامات بنا کرده بودند. بلیونش بدون شک منبع سرشاری از مواد غذایی تازه و، مهمتر از آن ، آب فراوان بود که دست کم در روزگار مَرینیان ، درست چون امروز، مستقیماً سبته را تغذیه می کرده است . ویرانه های برجامانده در این محل نشانه های نفوذ معماری و هنر اندُلُسی را بر خود دارد.
منابع : (1) عبدالله بن عبدالعزیز بکری ، کتاب المغرب فی ذکر بلاد افریقیة والمغرب ، پاریس 1965؛
(2) G. Ayache, "Beliounech et le destin de Ceuta", Hespإris- Tamuda, XIII (1972), 5-36; (3) G. S. Colin, "ـtymologies mag ribines", Hespإris (1926), 59 f. (on the name); (4) E. Lإvi-Proven µ al, Histoire de l'Espagne musulmane, new ed., Leiden-Paris 1950-1953; (5) B. Pavئn Maldonado,"Arte hispanomusulmؤn en Ceuta", Cuadernos de la Alhambra, VI (1970), 69-107 plus plates; (6) R. Ricard, ـtudes sur l'histoire des Portugais au Maroc , passim; L. Torres Balbؤs, "Las ruinas de Belyunes § ", Tamuda , V (1957), 275-296
(7) (مشتمل است بر ترجمة توصیف انصاری ، برای متن عربی آن رجوع کنید به Hespإris, XII (1931), Tetuؤn (1959), and ed. A. Ben Mansour, Rabat 1969).