به گفتۀ برخى، جايز نيست مولا بردۀ خويش را افزون
بر توانش به كار گمارد؛ از اينرو، چنانچه در روز او را به كار گيرد، لازم است در
شب به او استراحت دهد و يا به عكس. و نيز در تابستان، هنگام قيلوله او را به كار
نگيرد. [1]
قَيم
← قيمومت
قيمت
قيمت: ارزش مال؛ بها.
قيمت چيزى عبارت است از ارزش معاملاتى آن در مقام عرضه و
تقاضا. از احكام آن در بسيارى از بابها نظير زكات، خمس، حج، تجارت، غصب، ارث و
ديات سخن گفتهاند.
در فقه، به قيمت از جهات و زواياى مختلف نگريسته و از آن بحث
شده است؛ از جمله در معاملات كه يكى از دو عوض، قيمت جنس و كالاى مورد معامله است
و در ازاى آن كالا پرداخت مىشود و فقها از احكام و شرايط آن سخن گفتهاند و نيز
در حقوق و ديون ثابت برعهدۀ انسان، قيمت در اجناس قيمى (←قيمى) و نيز اجناس مثلى
(←مثلى) كه امكان پرداخت مثل
وجود ندارد، بر عهدۀ انسان مىآيد و با پرداخت آن ذمّهاش برى مىگردد.
همچنين در جريمههايى كه به عنوان كفّاره يا ديه يا غير آن بر انسان ثابت و واجب
مىشود، قيمت يا به عنوان كفّاره يا بدل آن - در فرض تعذر آنچه به عنوان كفّاره
تعيين شده است - و نيز به عنوان ديه بر انسان واجب مىشود. در ذيل به نمونههايى
از احكام مرتبط با قيمت در ابواب مختلف فقه اشاره مىشود و تفصيل آن در عناوين
مرتبط مىآيد.
زكات: بنابر قول مشهور، زكات به عين اشياى نه گانه تعلق مىگيرد،
ليكن پرداخت قيمت آنها نيز كفايت مىكند. از برخى قدما عدم كفايت پرداخت قيمت نقل
شده است. [2]