واژۀ قنطار در قرآن كريم، در بارۀ مهر زنان به
كار رفته است: «... وَ آتَيْتُمْ إِحْدٰاهُنَّ قِنْطٰاراً فَلاٰ تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً...؛
[1]و اگر قنطارى (به عنوان مهر) به يكى از آنان (همسرانتان كه مىخواهيد رهايش كنيد)
داده بوديد، هيچ چيز از آن را پس مگيريد».
مفسران قنطار را در آيۀ شريفه كنايه از مال زياد دانستهاند.
[2] لغويان در معناى آن اختلاف دارند. وزن چهل اوقيه (← اوقيه) طلا يا نقره؛ هزار
و دويست اوقيۀ طلا يا نقره؛ هزار دينار؛ هفتاد هزار دينار؛ هشتاد هزار درهم؛
يك پوست گاو پر از طلا يا نقره و صد رطل (←رطل) طلا يا نقره از جمله معانى
و مقاديرى است كه لغويان براى قنطار ذكر كردهاند. [3] همۀ اين معانى بيانگر
مفهوم مشترك براى قنطار است كه عبارت است از همان مال زياد مورد نظر مفسران. از
اين عنوان به مناسبت در باب نكاح سخن گفتهاند.
به قول مشهور، مهر از جانب كثرت حدّ و اندازهاى ندارد و مىتوان
قنطار (مال زياد) را مهر زن قرار داد؛ چنان كه آيه شريفه بر آن دلالت دارد. [4]
قنوت
قنوت: از اجزاى نماز.
قنوت در لغت به معناى طاعت، سكون، خشوع، عبادت و غير آن آمده
است. و در اصطلاح عبارت است از دعا در نماز در حالتى مخصوص. [5] از احكام آن در
باب صلات سخن گفتهاند.
حكم تكليفى: به قول مشهور، قنوت در همۀ نمازها؛ اعم از
واجب و مستحب؛ بويژه نمازهاى جهرى مستحب است. [6]