به شرط آنكه خريدار قبل از به دانه نشستن، آن را درو كند و
چنانچه درو نكند، فروشنده مىتواند آن را - پس از كسب اجازه از حاكم يا بدون اجازه
از او، بنابر اختلاف ديدگاهها - درو كند و يا درو نكند و از خريدار اجرت مدت بقاى
زراعت در زمين را دريافت نمايد. [1]
اگر مورد معامله قصيل همراه ريشهاش باشد، در صورتى كه پس از
چيدن، دو مرتبه برويد از آنِ خريدار است نه فروشنده. در غير اين صورت مال فروشنده
است. [2]
قضاء
قضاء: انجام دادن عبادت خارج از وقت/ حكم كردن در منازعات و
فيصله دادن به آنها (←قضاوت).
قضا در لغت و در كلمات فقها در معانى متعدد به كار رفته است،
از جمله:
قضاى دين، به معناى پرداخت و ادا كردن بدهى (←دين) و قضاى حاجت، به معناى
بر آوردن نيازهاى ديگران (←حاجت) و نيز تخلّى (←تخلى).
قضا به معناى نخست در شناسه، در اصطلاح فقها عبارت است از به
جا آوردن عبادات داراى وقت مشخص در خارج آن وقت. از احكام آن در بابهاى صلات، صوم
و حج سخن گفتهاند.
حكم تكليفى: عبادتهايى كه شارع مقدس براى آنها وقت تعيين
كرده، يا واجب است و يا مستحب. گزاردن عبادتهاى واجب وقت دار در وقت تعيين شده
براى آنها، واجب است و در صورت نگزاردن آن تا پايان وقت، قضاى آن در خارج وقت واجب
خواهد بود، مانند نمازهاى واجب روزانه و روزۀ ماه رمضان.
در صورتى كه به جا آوردن عبادتى در وقت معيّن مستحب باشد،
قضاى آن در خارج وقت نيز مستحب خواهد بود، مانند نافلههاى شبانه روز [3]← نوافل يوميه).