«والذى نفسى بيدهِ؛ قسم به آن كه جانم در دست او است» يا
«والذى فَلَقَ الحَبَّةَ و بَرأ النَّسَمَةَ؛ قسم به آن كه دانه را شكافت و خلق
را آفريد». دومى، نامهايى است كه براى غير خدا به كار نمىرود، مانند اللّٰه، رحمان و ربّ العالمين
و سومى، نامهايى است كه بر خدا و غير خدا اطلاق مىشود؛ ليكن بيشتر درباره خدا به
كار مىرود، مانند رحيم، خالق، رازق، متكبر و قاهر. [1]
قسم با نامهايى كه انصراف به خداى تعالى ندارد، منعقد نمىشود؛
هرچند آنها را به قصد سوگند خوردن به كار ببرد، مانند موجود، حىّ، سميع و بصير؛
[2]هرچند برخى در صورت قصد داشتن سوگند خوردن به خدا، در عدم انعقاد قسم اشكال
كرده و مراعات احتياط را لازم دانستهاند. [3]
اگر قسم چنين باشد: «وقُدرَةِ اللّٰه؛ قسم به قدرت خدا» يا
«وعلمِ اللّٰه؛ سوگند به علم خدا» در صورتى كه مقصود قادر و عالم بودن خدا باشد، به منزلۀ
قسم خوردن به خداى قادر و عالم بوده و صحيح است.
همچنين قسم به «جلال اللّٰه» يا «عظمة اللّٰه» و «كبرياء اللّٰه» منعقد مىشود. [4] برخى
در صحّت قسم به قدرت، علم، جلال، عظمت و كبريايى خدا ترديد كردهاند. [5]
چنانچه سوگند خورنده بگويد: «اُقسِمُ؛ سوگند مىخورم» يا
«اَقسَمتُ» يا «اَحلِفُ» يا «حَلَفتُ» بدون آنكه نام خدا را بياورد، قسم منعقد
نمىشود و اگر نام خدا را بياورد و بگويد: «اُقسِمُ باللّٰه» با قصد سوگند خوردن،
قسم منعقد مىشود. [6]
اگر قسم چنين باشد: «لَعَمرُ اللّٰه؛ قسم به جان خدا» (عَمْر
مبتدا و خبر آن محذوف است؛ لَعَمرى يا قَسَمى لِعَمرِ اللّٰه) قسم با آن منعقد مىشود.
[7]
آيا قسم با گفتن «وحقِ اللّٰه؛ قسم به حق خدا» محقق
مىشود يا نه؟ مسئله محل اختلاف است. [8]
اگر قسم بدون نيّت صورت گيرد، مانند آنكه براى دفع ضرر يا از
روى سبق لسان و سهو باشد، منعقد نمىشود. [9]
تعليق سوگند بر مشيّت خدا [= ان شاء اللّٰه] جايز و صحيح است و مانع
انعقاد قسم مىشود، [10] مگر آنكه متعلق سوگند، واجب يا مستحب باشد كه برخى در اين
صورت،