در فرض عدم وجوب قضا مطلقا يا در صورت قرعه انداختن، آيا اين
حكم، هر سفرى را دربرمىگيرد، يا اختصاص به سفر غيبت، مانند سفر تجارى دارد؟ برخى
مطلقا قضا را واجب ندانستهاند؛ خواه سفر، نَقَله (سفر به قصد انتقال به شهرى ديگر
براى ماندن در آنجا) باشد يا سفر غيبت (سفر براى تجارت و مانند آن با عزم بازگشت
پس از انجام كار) و يا سفر اقامت [1](سفرى كه در اثناى آن در محلى ده روز يا
بيشتر اقامت مىكند).
برخى عدم وجوب قضا را به سفر غيبت اختصاص دادهاند. بنابر
اين، چنانچه بعضى از همسران خويش را در سفر غيبت با خود ببرد، نسبت به ساير همسران
قضا بر او واجب نخواهد بود؛ اما در سفر نقله و نيز ايام اقامت قضا واجب است. [2]
برخى نيز تنها قضاى ايام اقامت را مطلقا؛ خواه به قيد قرعه يكى را با خود ببرد يا
بدون آن، واجب دانستهاند. [3]
مستحب است زوج براى همراه بردن يكى از همسران قرعه بيندازد.
آيا پس از قرعه، عدول از همسرى كه قرعه به نامش در آمده به همسرى ديگر جايز است يا
نه؟ مسئله محل اختلاف است. [4]
اسقاط حق قسم: اگر هريك از زوجين حق خود از همخوابگى را اسقاط
كند، طرف ديگر مخيّر است آن را بپذيرد يا نپذيرد. [5]
زوجه مىتواند حق همخوابى خود را به زوج و يا هووى خود با
رضايت زوج ببخشد و در صورت بخشيدن، مىتواند از بخشش خود برگردد. [6]
چنانچه زوجه در ازاى حق همخوابگى خود در برابر گرفتن عوضى از
زوج يا هووى خود مصالحه كند، آيا اين معاوضه و مصالحه جايز و صحيح است يا نه؟
مسئله اختلافى است. عدم صحّت آن به مشهور نسبت داده شده است؛ [7] ليكن برخى آن را
صحيح دانستهاند. [8]
اگر زوج در تقسيم شبها در حق همسرى ستم كند، بايد قضاى آن را
نسبت به او به جا آورد. [9]