ضربه زدن به
مهاجم در حال فرار، مانند دزد ضمان آور است.[15]
چنانچه كسى، ديگرى را جلوى درندهاى بيندازد و
او نتواند هرچند با فرار كردن، خود را نجات دهد و كشته شود، قصاص ثابت است.[16]
بركسى كه ديگرى
را در آتش افكنده و او به سبب ناتوانى از فرار سوخته و مرده است، قصاص ثابت
مىشود.[17]
آتش زدن خانه
به قصد سوزاندن ساكنان آن، در صورت عدم امكان فرار براى آنان و كشته شدن، قتل عمد
به شمار رفته و بر آتش افروز قصاص ثابت است.[18]
در ثبوت ديه بر
كسى كه ديگرى را ترسانده و او به سبب آن فرار كرده و هنگام فرار بر اثر برخورد با
چيزى و يا افتادن از پرتگاهى مرده است، اختلاف است.[19] برخى ميان صورتى كه عقل و
اختيار فرد به سبب ترس زايل شود و صورتى كه زايل نشود، تفصيل داده و در صورت نخست
ضمان [= ديه] را ثابت دانستهاند.[20]
به تصريح برخى،
اگر رزمندهاى قبل از تقسميم غنايم از جبهه فرار كند، از غنيمت سهمى نمىبرد.[21]
اگر اسير مسلمان
پيش از اتمام جنگ از چنگ دشمن فرار كند و براى جنگيدن به سپاه اسلام بپيوندد، از
غنيمت سهم مىبرد.[22]
به گفته برخى،
اگر رزمندهاى دشمن در حال فرار را بكشد، مستحق سلب( سلب) او نخواهد بود.[23]
عامل پس از
اتمام كار و تحويل مورد جعاله، مستحق اجرت مىگردد؛ از اين رو، در ازاى يافتن
گمشدهاى كه پيش از تحويل فرار كرده است، استحقاق اجرت ندارد.[24]
حيوان حلال
گوشت وحشى در صورتى با آلات شكار حلال مىشود كه قدرت بر فرار داشته باشد. بنابر
اين، بچه آهويى كه نمىتواند فرار كند با آلات شكار حلال نمىشود، بلكه تنها با
ذبح حلال مىگردد.[25]