responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 633

فارس

فارس: منطقه‌اى گسترده از ايران، در برگيرنده جنوب و جنوب غربى اين كشور.

از آن به مناسبت در باب زكات نام برده‌اند.

ظاهر كلام برخى قدما به استناد روايتى از امام هادى عليه السّلام اين است كه بر اهالى فارس واجب است در زكات فطره خرما پرداخت كنند.[1]

بنابر نظر مشهور متأخران، زكات فطره از قوت غالب مردم پرداخت مى‌شود و دادن خرما از اين جهت كه غذاى غالب اهالى فارس بوده است، در روايت به آن امر شده و پرداخت آن مستحب است.[2]


[1]المهذب 1/ 174 ـ 175 ؛ مختلف الشيعة 3/ 284

[2] الحدائق الناضرة 12/ 279 ـ 282 .

فارس

فارِس: اسب سوار/ سواره؛ مقابل پياده (سواره).

فارِس به معناى نخست به اسب سوار يا رزمنده‌اى كه همراه خود اسبى را به جبهه آورده است، اطلاق مى‌شود. مقابل آن راجل( راجل) قرار دارد. از آن در باب جهاد نام برده‌اند.

به قول مشهور، در جنگ، از غنيمت، پياده يك سهم و سواره دو سهم مى‌برد كه يك سهم آن براى اسب او است. از برخى قدما، اختصاص سه سهم به فارِس نقل شده است.[1]


[1]الروضة البهية 2/ 405 ؛ جواهر الكلام 21/ 201 .

فاسد فساد

فاسد شدنى فساد

فاسق فسق

فاصله

فاصله: جدايى يا مقدار دورى دو يا چند چيز از هم.

از احكام مرتبط با آن در بابهاى طهارت، صلات، صوم، حج، نكاح و احياء موات سخن گفته‌اند.

فاصله و موالات: به طور كلى در اعمالى كه موالات در آنها شرط است، فاصله انداختن ميان اجزاى عمل، بيش از مقدار معمول به صورتى كه موالات را برهم زند، موجب بطلان آن مى‌شود،

نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 633
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست