يا مشخص كردن مكان آن، همراه با بيان ويژگيهايش در حدّ رفع جهالت صحيح است. در غير
اين صورت، اجاره باطل خواهد بود[9]
غصب: عنوان غصب
با استيلاى غاصب بر مال غصبى محقق مىشود. استيلا در غصب خانه و مانند آن از اموال
غير منقول به سكونت در آن ـ با بيرون راندن مالك و يا عدم حضور وى و نيز گرفتن
كليد خانه از مالكش به زور و باز و بست كردن در و تردد در آن ـ تحقق مىيابد.
غصب باغ داراى
حصار با گرفتن كليد آن از مالكش به زور و آمد و شد در آن و در صورت حصار نداشتن،
با بيرون راندن مالك از محوطه باغ و تصرف در آن محقق مىشود. همچنين است غصب مزارع
و مراتع و غير آن.[10]
شفعه: حق شفعه
در اموال غير منقولِ قسمت پذير، مانند زمين، خانه و حتى درختان به تبع زمين، ثابت
است؛ ليكن ثبوت آن در اموال منقول[11]و نيز اموال غير منقول غير قابل تقسيم ـ كه
تقسيم آن موجب ضرر مىشود ـ مانند حمام و راه، اختلافى است. در مسئله اخير، قول به
عدم ثبوت به اكثر متأخران، بلكه مشهور نسبت داده شده است.[12]
ارث: شوهر از
تمامى داراييهاى همسرش؛ اعم از منقول و غير منقول، ارث مىبرد؛[13] ليكن در باره زن
مسئله اختلافى است. به قول مشهور، زن از عين زمين مطلقا ارث نمىبرد؛ باير باشد يا
داير. همچنين از عين ساختمان و مصالح و ابزار به كار رفته در آن ارث نمىبرد؛ ليكن
از قيمت آنها ارث مىبرد.
برخى گفتهاند:
زوجه تنها از زمينى كه در آن ساختمان بنا شده است ارث نمىبرد؛ اما از زمين باغ و
كشاورزى ارث مىبرد. چنان كه از قيمت ساختمان و ابزار و مصالح به كار رفته در آن
ارث مىبرد.
برخى ديگر
گفتهاند: ارث نبردن زوجه تنها از عين زمين است، اما از قيمت آن همچون قيمت
ساختمان و ابزار و مصالح به كار رفته در آن، ارث مىبرد.[14]