[36] المبسوط 2/ 31 ؛ كتاب
السرائر 3/ 485 ؛ الجامع للشرائع/ 240 ؛ منتهى المطلب 14/ 195 ؛ مسالك الافهام 14/
482 ـ 483 .
غواصى
غوّاصى: فرو رفتن در دريا و مانند آن.
غواصى عبارت
است از فرو رفتن در دريا و مانند آن، معمولا براى تحقيق يا به دست آوردن مرواريد و
يا ورزش و تفريح. مراد از آن در كلمات فقها فرورفتن در آب براى به دست آوردن اشياى
قيمتى، همچون مرواريد، طلا و نقره است.[1] از احكام آن در باب خمس سخن گفتهاند.
احكام: به
جواهرى كه با غواصى به دست مىآيد در صورت رسيدن به حدّ نصاب خمس تعلّق مىگيرد.[2]
نصاب آن به قول مشهور، يك دينار است. بنابر اين، اگر ارزش جواهر به دست آمده به يك
دينار [= يك مثقال شرعى طلا] برسد، خمس آن واجب مىشود.[3] قول مقابل مشهور، بيست
دينار است.[4]
مراد از رسيدن
به حدّ نصاب، پس از كسر هزينههاى غواصى است. بنابر اين، با كسر هزينهها چنانچه
به حدّ نصاب نرسد، خمس واجب نمىشود، هرچند پيش از آن به حدّ نصاب رسيده باشد.[5]
به قول مشهور،
شرط وجوب خمس در جواهر آن است كه با غواصى به دست آيد. بنابر اين، در صورتى كه از
روى آب و يا ساحل به دست آيد، خمس ندارد.[6] قول مقابل مشهور، وجوب خمس در آن است.[7]
آيا جواهرى كه
بدون غواصى، ليكن با ابزار از داخل آب بيرون آورده مىشود، حكم بيرون آوردن با
غواصى را دارد يا نه؟ مسئله اختلافى است.[8]
از ديگر شرايط
وجوب خمس در جواهر به دست آمده از راه غواصى آن است كه از مباحات اصلى باشد؛ بدين
معنا كه ملك كسى نباشد. بنابر اين،