برخى لغويان
غلط را به ندانستن صحيح يك چيز و به اشتباه و خطا افتادن بدون تعمد معنا كردهاند
كه مرادف خطا است.[1]
برخى تفاوت خطا
وغلط را اين دانستهاند كه منشأ خطا ذهن، ليكن منشأ غلط زبان است؛ هرچند هريك به
جاى ديگرى نيز به كار مىرود.[2] برخى ديگر در تفاوت غلط با خطا گفتهاند: غلط عبارت
است از نهادن چيزى در غير محلش؛ هرچند ممكن است به خودى خود درست باشد؛ ليكن در
خطا نقطه مقابل درست است.[3]
آنچه در اين
نوشتار مىآيد، مواردى است كه در كلمات فقها با تعبير «غلط» يا «لحن» به كار رفته
و بيشتر مربوط به خطاى در گفتار و محاسبه است، نه مطلق خطا( خطا). از آن به مناسبت
در بابهاى صلات، حج، تجارت، نكاح و اقرار سخن گفتهاند.
صلات: در بطلان
اذان يا اقامه در صورت غلط تلفظ كردن آن اختلاف است. قول به عدم بطلان به مشهور
نسبت داده شده است. برخى گفتهاند: در صورتى كه غلط ادا كردن موجب تغيير در معناى
آن گردد، باطل مىشود.[4]
اداى صحيح حروف
و كلمات در قرائت و ذكرهاى واجب نماز شرط صحّت آن است. بنابر اين، چنانچه از روى
عمد كلمهاى را غلط بخواند، نمازش باطل است؛ ليكن اگر غلط خواندن از روى سهو يا
فراموشى باشد و پس از داخل شدن در ركن بعدى متذكر گردد، نمازش صحيح است؛ اما اگر
پيش از آن يادش بيايد بايد آن كلمه را به گونه صحيح تلفظ كند.[5]
تلفظ صحيح
تكبيرة الاحرام و در صورت ندانستن، آموختن شكل درست آن واجب است و در تنگى وقت يا
ناتوانى از تلفظ صحيح آن هر گونه كه مىتواند بايد آن را ادا كند.[6] البته در فرض
امكان تلقين صحيح آن از سوى ديگرى، تلقين مقدم بر ادا به گونه غلط يا ترجمه آن
است.[7] همچنين است حكم قرائت نماز. به تصريح برخى، خواندن نماز به جماعت براى كسى
كه نمىتواند قرائت را صحيح ادا كند و توانايى ياد گرفتن آن را نيز ندارد، واجب
نيست.[8]