عهد در معانى وصيّت، امر (فرمان)، پيمان، سوگند، امان و غير آن آمده است.[1]
چنان كه در آياتى متعدد در هيئتهاى مختلف (ماضى، مضارع و اسم) به كار رفته است.[2]
در قرآن كريم وفاى به عهد و پايبندى به آن از صفات مؤمنان شمرده شده است.[3]
عهد در اصطلاح عبارت است از التزام و پيمان بستن با خدا بر انجام دادن يا
ترك كارى.[4]
عهد در فقه، در باب جهاد به معناى معاهده [= آتش بس] به كار رفته است( آتش بس). موضوع سخن در اين نوشتار،
عهد به مفهوم اصطلاحى آن است كه در فقه همراه عنوانهاى نذر و يمين، عنوان بابى
مستقل است.
ماهيّت: عهد از ايقاعات( ايقاع) است.
الحاق عهد به قسم يا نذر: در اينكه عهد در حكم قسم و محكوم به احكام آن
است، يا در حكم نذر و محكوم به احكام آن، ديدگاهها مختلف است. برخى، احكام قسم را
بر عهد جارى دانستهاند. بنابر اين، در مواردى كه قسم منعقد مىشود، عهد نيز منعقد
مىگردد؛ چنان كه در موارد بطلان قسم، عهد نيز باطل است[5]( قسم). در مقابل، برخى
احكام نذر را بر عهد نيز جارى كردهاند[6] (نذر).
اركان: صيغه، مُعاهِد [= تعهّد كننده] و متعلق عهد از اركان عهد به شمار
مىروند.
[1] صيغه: عهد به صرف نيّت آن تحقق نمىيابد؛ بلكه تحقق عهد منوط به تلفظ به
مفاد آن است؛[7] ليكن برخى قدما عهد را به صرف نيّت تحقق پذير دانستهاند.[8]
صيغه عهد عبارت است از اينكه معاهد بگويد: «عاهَدتُ اللّهَ» يا «علىَّ
عَهدُ اللّهِ أن أفعلَ كَذا او أترُكَ كَذا» و يا به فارسى بگويد «با خداى خويش
عهد مىبندم كه فلان كار را انجام دهم يا ترك كنم». البته مىتواند انجام دادن يا
ترك كار را مشروط به تحقق امرى ديگر، همچون بازگشت توأم با سلامت مسافرش از سفر،
كند.[9]