ديدگاه لغويان در معناى علس متفاوت است؛ نوعى گندم كه دو دانه در يك غلاف
دارد و غذاى اهالى صنعا (منطقهاى در يمن) است؛ نوعى گندم مرغوب كه به سختى از
پوست جدا مىشود؛ عدس و دانهاى سياه كه گاهِ خشكسالى مصرف دارد.[1] ازآن به مناسبت
در باب زكات و تجارت سخن گفتهاند.
گندم و جو از غلاتى است كه به آنها زكات تعلق مىگيرد. بنابر تعريف علس به
غير گندم، به طور قطع زكات در آن واجب نمىشود؛ ليكن برخى آن را نوعى گندم دانسته
و در نتيجه قائل به وجوب زكات در آن شدهاند.[2] در مقابل، برخى آن را جنسى مغاير
جنس گندم دانسته و قائل به عدم وجوب زكات در آن شدهاند.[3] اين قول به مشهور نسبت
داده شده است. بنابر اين قول، زكات در آن مستحب است.[4]
شرط تحقق ربا در معاملات، هم جنس بودن كالا و بهاى آن است. بنابر اينكه علس
نوعى گندم باشد، حكم ربا در معامله گندم با علس نيز جريان مىيابد[5] (ربا).
[1]لسان العرب، مجمع البحرين و لغت
نامه دهخدا، واژه «علس»
[3] مختلف الشيعة 3/ 187 ؛ مدارك الاحكام 5/ 130 ـ 131
[4] جواهر الكلام 15/ 205
[5] 23/ 347 .
علف
علف: خوراك بعضى چارپايان، مانند اسب،
الاغ، گاو و گوسفند.
از آن در بابهاى طهارت، صلات، زكات، انفال، حج، وديعه، اجاره، نكاح، اطعمه
و اشربه و لقطه سخن گفتهاند.
طهارت: چنانچه بره و بزغاله قبل از علف خوار شدن بميرند، پنيرمايه درون شكم
آنها حلال و پاك است و تنها ظاهر آن بايد آب كشيده شود.[1]
صلات: بر باديه نشينانى كه براى تأمين آب و علف چارپايان خويش پيوسته در
حال جابه جايى اند، حكم مسافر بار نمىشود؛ از اين رو، نمازشان تمام و روزه شان
صحيح است[2](سفر).