responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 428

عقل

عقل: قوّه درك كننده امور كلى و معنوى/ ديه( ديه) ( عاقله).

بحث از ماهيت و ويژگيها و آثار عقل به معناى نخست، بحثى كلامى و فلسفى و خارج از قلمرو اين نوشتار است. آنچه در اين جا بدان پرداخته مى‌شود بيان جايگاه عقل در تكاليف و اعمال و مناصب و نيز استنباط احكام است.

انسان دو نوع قوا دارد: يكى درك كننده جزئيات، مانند چشم، گوش و خيال و ديگرى درك كننده كليات، همچو عقل.

عقل به لحاظ آنچه كه درك مى‌كند (مُدرَكات) به عقل نظرى و عملى تقسيم شده است. عقل نظرى عبارت است از ادراك آنچه كه سزاوار دانستن است، مانند ادراك حقيقت جسم و روح. عقل عملى عبارت است از ادراك آنچه كه سزاوار انجام دادن يا ترك كردن است از بايدها و نبايدها.[1] از عنوان ياد شده در دو بعد فقهى و اصولى سخن رفته است.

[1] بعد فقهى: از شرايط ثبوت تكاليف بر بندگان، عقل است؛ از اين رو، عاقل بودن مكلّف شرط عمومى همه تكاليف؛ اعم از واجب و مستحب، شمرده شده است. بنابر اين، حكم تكليفى مطلقا به ديوانه تعلق نمى‌گيرد( ديوانگى). همچنين صحّت هر فعلى كه اثر شرعى آن منوط به قصد فاعل است، مانند عقود (عقد) و ايقاعات( ايقاع) مشروط به عقل است؛ ليكن افعالى كه بدون قصد فاعل، اثر شرعى دارند، مانند نجاست و جنابت، عاقل بودن در آنها شرط نيست[2] (تكليف).

در تحقق اهليّت براى تصدى مناصبى چون امامت جماعت و جمعه، قضاوت، مرجعيت و ولايت، عقل شرط است( اهليت). همچنين حقوق با گواهى عاقل ثابت مى‌شود(شهادت). چنان كه در اقرار كننده نيز عقل شرط است( اقرار) و بر شهادت و اقرار غير عاقل اثرى مترتب نيست. از ديگر موارد اشتراط عقل، در بزهكارى است كه مستحق حدّ و كيفر مقرر شرعى است(حدود)؛

نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 428
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست