به همين مناسبت عنوان ياد شده در باب حج به كار رفته است.
از شرايط قربانى حج تام بودن آن است. بنابر اين، حيوانى كه شاخ داخلى آن ـ
كه سفيد است ـ شكسته يا بريده و يا گوشش بريده باشد كفايت نمىكند.[2]
( جدعاء) ( قربانى)
[1]وسائل الشيعة 14/ 126
[2] الحدائق الناضرة 17/ 92 ، 96 ـ 98 ؛
جواهرالكلام 19/ 141 ـ 143 .
عضل
عَضل: بازداشتن دختر از ازدواج با
همتاى خود توسط ولىّ/ سخت گرفتن بر همسر و در تنگنا قرار دادن او در نحوه معاشرت و
برخورد.
عضل در لغت به معناى بازداشتن و در تنگنا قرار دادن آمده است، ليكن كاربرد
فقهى آن دو معناى متفاوت در دو باب است:
كاربرد نخست عضل، باب نكاح و عبارت است از اينكه ولىّ، دختر باكره خود را
از ازدواج با كفو و همتاى خويش ـ به رغم تمايل وى به ازدواج با او ـ بازدارد.[1]
بنابر اين، بر بازداشتن ولىّ، دختر خود را از ازدواج با غير كفو، عضل صدق نمىكند.
مراد از «كفو» همسانى دختر و پسر در اسلام و ايمان است. برخى، توانايى دادن
نفقه را نيز بدان افزودهاند[2]( ازدواج). گروهى علاوه بر آن، كفو بودن عرفى را نيز ملاك
دانستهاند؛ بدين معنا كه در ازدواج با او، آسيب و خدشهاى به آبرو و حيثيت دختر و
خانوادهاش وارد نشود. بنابر اين، منع از ازدواج با غير كفو عرفى نيز عضل به شمار
نمىرود.[3] همچنين با بازداشتن ولىّ، دختر خود را از ازدواج با كفوى معيّن با وجود
كفوى ديگر نيز عضل محقق نمىشود.[4]
كاربرد ديگر عضل به تبع قرآن كريم[5]باب طلاق است. مراد از عضل در اين باب
آن است كه مرد با بد رفتارى و زير پا نهادن حقوق همسر خود، از قبيل حق همخوابگى،
زندگى زناشويى را بر زن سخت گرفته و او را در تنگنا قرار مىدهد تا وى مجبور شود
بعض يا همه دادههاى شوهر را به او ببخشد و از اين طريق رضايت او را براى طلاق جلب
كند.