responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 205

طلاق مبارات مبارات

طلاق مريض طلاق

طلاى سفيد

طلاى سفيد: آميزه‌اى از طلا و فلزى ديگر مثل نقره يا پلاتين.

از آن در مسائل مستحدثه نام برده‌اند.

در حرمت استعمال طلا براى مرد و نيز بطلان نماز مرد با آن، فرقى بين طلاى سفيد و زرد نيست[1]( پلاتين).

( طلا)


[1]ارشاد السائل/ 191 ـ 192 ؛ صراط النجاة 1/ 434 و 2/ 420 ؛ توضيح المسائل مراجع 1/ 462 و 481 .

طلايع طلايه دار

طلاى مسكوك دينار

طلايه دار

طلايه دار: پيش قراول، پيش رو لشكر.

از آن در باب جهاد نام برده‌اند.

بر امام مستحب است هنگام عزيمت سپاه براى نبرد با كفار، به منظور كسب خبر و اطلاعات لازم از عِدّه و عُدّه دشمن، طلايه دارانى را به سوى آنان بفرستد.[1]

به تصريح برخى، طلايه داران همچون رزمندگان در غنايم جنگى سهيم اند.[2]


[1]تذكرة الفقهاء 9/ 49

[2] جواهر الكلام 21/ 201 .

طلب

طلب: جست وجو كردن ( جست وجو)/ مقابل بدهى( دين) ( مطالبه).

طلبكار دين

طلسم

طلسم: آميزه‌اى از تركيب قواى فعال آسمانى با قواى منفعل زمينى جهت تأثير گذارى شگفت آور بر پديده‌ها.

در باره واژه طلسم سه نظر وجود دارد.

تركيب يافته از «طلّ» و «اسم» به معناى اثر اسم.

لفظى يونانى به معناى گره ناگشودنى.

برگردانده «مُسلّط». بنابر اين، طلسم همان مسلط است و علت نام‌گذارى
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 205
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست