برخى، عمل مشهور به روايت ضعيف را جبران كننده ضعف سندى آن، و اعراض آنان از روايت صحيح و قوى را موجب سستى و خلل در آن ندانستهاند.(10)البته ترجيح روايت به شهرت عملى بنابر قول به آن و نيز جبران ضعف سند به عمل مشهور، مشروط به اين است كه عمل به روايت، مشهور نزد قدماى اصحاب باشد كه به عصر حضور معصوم عليه السّلام نزديك اند و شهرت ميان متأخران كفايت نمىكند.(11)
3. شهرت فتوايى؛ يعنى مشهور بودن رأى و نظرى نزد فقها، بدون آنكه مستند به روايتى باشد؛ خواه در آن زمينه روايتى نباشد، يا باشد، ليكن مخالف فتواى مشهور باشد و يا موافق باشد، اما مشهور به آن استناد نكرده باشند و يا استناد بدان براى ما محرز نباشد؛ زيرا در فرض علم به اينكه مستند آنان روايت است، شهرت، عملى خواهد بود نه فتوايى.
برخى، مطابقت فتواى مشهور با روايت موجود را از مصاديق شهرت عملى بر شمردهاند، نه شهرت فتوايى؛ هر چند بر حسب ظاهر، آن روايت مستند فتواى مشهور نباشد؛ همان گونه كه گذشت.
در اينكه شهرت فتوايى، معتبر و حجت است يا نه، اصوليان اختلاف نظر دارند. منشأ اختلاف اين است كه آيا ظن حاصل از آن، از ظنون خاص و معتبر است يا نه. بسيارى از آنان ظن حاصل از شهرت فتوايى را معتبر و حجت ندانسته و ادله حجيت آن را مخدوش دانستهاند.(12)
آيا شهرت فتوايى جبران كننده ضعف سند روايت است؟ برخى، شهرت فتوايى ميان قدما را همچون شهرت عملى، جبران كننده ضعف سند روايت موافق با فتوا دانستهاند.(13)برخى ديگر، شهرت فتوايى ميان قدما را تنها موجب سستى و ضعف روايت مخالف آن دانستهاند، نه جبران كننده ضعف روايت ضعيفِ موافق فتوا. البته اين اختلاف مبتنى بر اين فرض است كه شهرت فتوايى با وجود روايتى موافق آن، از مصاديق شهرت عملى شمرده نشود.(14)