ليكن نزد لغويان، اين دو واژه معناى متفاوتى دارند؛ اسكتان به گوشتهاى محيط بر آلت تناسلى زن و شفران به كناره و لبه آن تعريف شده است. بنابر اين، اسكتان به منزله پلكها و شفران به منزله لبه پلك، محل روييدن مژه است. برخى، گفته لغويان را صحيح دانستهاند.(2)البته آنچه در روايات آمده، عنوان فرج (آلت تناسلى زن) است كه فقها از آن به شفران تعبير كردهاند و مراد از آن همان معناى معروف نزد فقها است و به همين معنا موضوع حكم قرار گرفته است.(3)از عنوان ياد شده در باب ديات سخن گفتهاند.
بريدن عمدى شفران از سوى جانىِ زن موجب قصاص مىگردد، اما اگر از روى عمد نباشد يا جانى مرد باشد، ديه ثابت است. در قطع دو طرف، ديه كامل زن (پانصد مثقال شرعى طلا) و در قطع يك طرف نصف ديه او ثابت است.(4)
چنانچه يكى از دو شريكِ ملكى، سهم خود را به فردى سوم بفروشد، شريك ديگر حق دارد با شرايطى سهم فروخته شده را به ملك خود درآورد. چنين استحقاقى را «شفعه» گويند.(2)برخى، شفعه را به حق تملّك قهرى سهم فروخته شده توسط شريك، براى شريك ديگر، تعريف كردهاند. طبق اين تعريف، شفعه حق خواهد بود نه استحقاق. به دارنده اين حق «شفيع» گويند.(3)شفعه عنوان بابى مستقل در فقه است كه همه مسائل و احكام مربوط به آن به تفصيل در اين باب آمده است.
مورد شفعه:شفعه در اموال غير منقول قسمت پذير، همچون زمين، خانه، باغ و مزرعه ثابت است. ثبوت آن در اموال منقول، اختلافىاست. عدم ثبوت به اكثر فقها، بلكه مشهور و قول به ثبوت به اكثر متقدمان و گروهى از متأخران نسبت داده شده است.