شك خود را فراموش كند، مانند اينكه قبل از تجاوز از محل سجده در به جا آوردن آن شك كند كه وظيفهاش انجام دادن آن است؛ ليكن شك خود را هم فراموش كرده و در نتيجه، سجده مشكوك را به جا نياورده است. وظيفه چنين فردى اين است كه اگر قبل از تجاوز از محل، متذكر شك خود شده باشد، بايد سجده فوت شده را به جا آورد؛ ليكن در صورت تجاوز از محل و پيش از داخل شدن در ركن بعدى، آيا بازگشت و تدارك سجده مشكوك واجب است يا نه؟ مسئله محل اختلاف و اشكال است؛ از اين رو، برخى احتياط را در اتمام نماز و سپس اعاده آن دانستهاند.(15)
7. سهو به معناى فراموشى در موجَبِ سهو، مانند فراموش كردن يكى از دو سجده در سجده سهو. در اين فرض، به تصريح جمعى از فقها، اعتنايى به سهو نمىشود؛ بدين معنا كه فراموشى يك سجده در سجده سهو موجب سجده سهو ديگرى و نيز قضاى آن نمىشود؛ ليكن اگر تذكر قبل از تجاوز از محل باشد بايد آن را به جا آورد.(16)
8 . سهو به معناى فراموشى در موجَبِ سهو به معناى شك، مانند فراموش كردن سجدهاى يا اضافه كردن عملى، همچون قيام از روى فراموشى در نماز احتياط كه موجب سجده سهو در نمازهاى روزانه مىشود. بنابر اشهر، اضافه يا كم كردن عملى كه در غير نماز احتياط موجب سجده سهو مىشود، در نماز احتياط موجب آن نمىگردد؛ ليكن نسبت به فراموش كردن سجدهاى، چنانچه تذكر قبل از گذشتن از محل تدارك باشد، به تصريح گروهى، بايد آن را به جا آورد و اگر بعد از گذشتن از محل و قبل از دخول در ركن بعدى باشد، در وجوب بازگشت و تدارك آن ياعدم وجوب، اختلاف و اشكال است.(17)
برخى براى جمله{لاسهوَ فى سهوٍ}تنها دو معناى اول و سوم را ذكر كرده و گفتهاند: در هيچ يك به شك اعتنايى نمىشود. بنابر اين، در جمله ياد شده، سهو به معناى خاص آن مراد نيست؛(18)ليكن برخى، اراده اعم از شك و سهوِ به معناى خاص از سهو دوم را با تقدير گرفتن موجَب (موجَب شك يا سهو) قوى دانستهاند.(19)