سكنى به معناى نخست در كلمات فقها همراه دو عنوان عُمرى(--> عمرى)و رُقبى( -->رقبى)به كار رفته و عبارت است از مسلط كردن ديگرى بر ملك خود جهت بهره بردارى خاص (سكونت) از آن به رايگان، با بقاى ملك بر ملكيت مالك آن.(1)
سكنى اگر مقيد به زمانى خاص ـ مثلا يك سال ـ باشد، رقبى و چنانچه به عمر مالك يا سكونت كننده مقيد باشد عمرى ناميده مىشود. بنابر اين، سكنى اعم از رقبى و عمرى است. البته اين در صورتى است كه در متن عقد لفظ سكنى به كار رفته باشد، مانند آنكه مالك بگويد: سكونت اين خانه، تا من زندهام از آن تو باشد؛ اما اگر لفظ به كار رفته در عقد، رقبى يا عمرى باشد، عقد، سكنى ناميده نمىشود، بلكه بر آن تنها عمرى يا رقبى اطلاق مىگردد. در نتيجه، نسبت بين سكنى و آن دو، عموم و خصوص من وجه خواهد بود؛ زيرا با اشتمال عقد بر لفظ سكنى و تقيد آن به زمانى خاص، هر دو عنوان سكنى و رقبى بر آن اطلاق مىشود و با اشتمال عقد بر لفظ رقبى، تنها رقبى به آن اطلاق مىگردد. از سوى ديگر، با اشتمال عقد بر لفظ سكنى و تقيد سكنى به عمر مالك يا سكونت كننده، هر دو عنوان سكنى و عمرى بر آن اطلاق مىشود و در اين صورت چنانچه در متن عقد لفظ عمرى به كار رفته باشد، تنها عمرى به آن اطلاق مىگردد. البته عمرى و رقبى از جهت متعلّق اعم از سكنى هستند؛ زيرا متعلق سكنى تنها مسكن است؛ در حالى كه متعلق رقبى و عمرى اعم از مسكن و ديگر اعيانى است كه انتفاع از آنها با حفظ بقاى آنها امكان پذير است، مانند زمين، وسيله نقليه، اثاث و ابزار. از اين رو، برخى گفتهاند: تعريف جامعى كه هر سه عقد را دربر گيرد عبارت است از: تمليك رايگان منفعت عينى مشخص به ديگرى، در مدتى معين.
آنچه در نسبت ميان سه عقد ياد شده ذكر شد به اكثر فقها نسبت داده شده است؛(2)ليكن برخى گفتهاند: نسبت ميان عقود سكنى، رقبى و عمرى تباين است. بنابر اين، در صورت اشتمال عقد بر لفظ سكنى، تنها سكنى صادق است؛ هرچند