وجود يا عدم حكم نيست، مانند حيض كه مانع وجوب نماز است.(4)
در كلمات فقها، سبب گاه ـ در بحث اتلاف و جنايت بر ديگرى ـ مقابل مباشر به كار رفته و مراد از آن مقدماتى است كه در تحقق تلف يا پيدايى جنايت نقش دارد؛ به گونهاى كه بدون آن، تلف يا جنايت تحقق نمىيابد(--> تسبيب )و گاه ـ در بحث ارث( -->ارث )و ازدواج(--> ازدواج)ـ در مقابل نسب به كار مىرود و مراد از آن پيوند غير نسبى ميان افراد است؛ پيوندى كه به سبب ازدواج يا ولاء(--> ولاء)پديد مىآيد.
در كتب فقهى از سبب به معناى نخست، بحثى مستقل نشده، ليكن در بعضى كتابهاى نگارش يافته تحت عنوان قواعد فقهى، از آن سخن رفته است.
اقسام سبب:براى سبب به معناى نخست از جهات مختلف تقسيماتى به شرح زير ذكر كردهاند:
1. سبب معنوى و وقتى:سبب معنوى سببى است كه وصف مستلزم حكمتى باشد كه موجب تشريع حكم مىگردد، مانند زنا(--> زنا)كه سبب حدّ(--> حدود)و اتلاف(--> اتلاف)كه سبب ضمان(--> ضمان)است، و سبب وقتى، سببى است كه وقت مقتضى ثبوت حكم شرعى باشد و حكمت آشكار آن جز صرف وقت نباشد، مانند اوقات نماز كه سبب وجوب آن است.(5)
2. سبب قولى و فعلى:سبب گاه از سنخ گفتار است، مانند عقود(--> عقد)و ايقاعات(--> ايقاع)و نيز تكبيرة الإحرام(--> تكبيرة الإحرام)و تلبيه( -->تلبيه)و گاه از سنخ افعال، مانند حيازت( -->حيازت مباحات)و احياى موات(6)( -->احياء موات).
3. سبب مقارن و متأخر:سبب به اعتبار زمان، يا مقارن با مسبب است و يا مؤخر از آن. اول، مانند نوشيدن شراب، زنا و دزدى كه همزمان با مسبب (استحقاق حدّ) است. دوم، مانند مقدم داشتن غسل جمعه در روز پنج شنبه و نيز غسل احرام قبل از ميقات كه سبب، يعنى روز جمعه و ميقات مؤخر از مسبب (غسل جمعه و غسل احرام) است. گاهى مقارن يا