ارث:ارث زن بر حسب نسبت خويشاوندى نسبى يا سببىاى كه با ميّت دارد، از قبيل مادر، دختر و زوجه، متفاوت است. به عنوان مثال، ارث دختر نصف پسر و ارث زوجه در صورت داشتن فرزند يك هشتم است( -->ارث).
قضاء:از شرايط قاضى، مرد بودن است. بنابر اين، زن نمىتواند عهده دار منصب قضاوت گردد.(37)
زن برزه؛ يعنى كه زنى كه براى تأمين نيازهاى خود از منزل بيرون مىرود، از جهت حضور در دادگاه همچون مرد است؛ ليكن زن مُخَدَّره، كه معمولا براى انجام دادن امور خارج از منزل، خودش بيرون نمىرود، جهت حضور در دادگاه مجبور نمىشود؛ بلكه قاضى فرد موثّقى را نزد او مىفرستد تا بين او و مدّعى داورى نمايد يا ـ در موارد نياز به قسم ـ او را قسم دهد و يا براى او وكيل مىگيرند.(38)
شهادات:شهادت زن در حقّ اللّه مالى، همچون خمس و زكات، خواه به تنهايى يا توأم با شهادت مردان و نيز در حق اللّه غير مالى، مانند حدود، جز زنا و بنابر قولى، لواط و مساحقه(--> مساحقه)پذيرفته نيست(--> حق). در زنا بنابر قول مشهور، شهادت سه مرد و دو زن يا دو مرد و چهار زن عادل پذيرفته است. قول مشهور در لواط و مساحقه عدم پذيرش شهادت زن است. بر اين قول ادعاى اجماع شده است.
در ثبوت حدّ رجم(--> رجم)با شهادت زنان، اختلاف است. قول مشهور، ثبوت آن با شهادت سه مرد و دو زن عادل است. بر اين قول، ادعاى اجماع شده است. و بنابر قول منسوب به مشهور با شهادت دو مرد و چهار زن عادل تنها تازيانه ثابت مىگردد و نه حدّ رجم.(39)
شهادت زنان در حقّ الناس، در مواردى كه به طور معمول، مردان از آنها مطلع نمىشوند، مانند ولادت، بكارت(--> بكارت)و نيز عيوب زنان، اعم از پنهان، مانند قَرَن(--> قرَن)و آشكار، همچون لنگى، به تنهايى و نيز توأم با شهادت مردان پذيرفته است؛(40)ليكن در پذيرش شهادت آنان به تنهايى در مسئله رضاع(--> رضاع)اختلاف است.(41)