عنوان ياد شده به مناسبت در باب تجارت به كار رفته است.
بنابر مشهور، هر فرعى با اصل خود و نيز فروع يك اصل نسبت به يكديگر، يك جنس به شمار مىروند، مانند شير و دوغ و دوغ و كشك. از اين رو، در مقام داد و ستد، زياد گرفتن يكى در برابر ديگرى ـ مانند فروختن يك كيلو شير در مقابل دو كيلو دوغ ربا محسوب مىشود و حرام است.(1)
دو قلو
دو قلو: دو بچه تولد يافته از يك زايمان.
به دو فرزندى كه با فاصله كوتاهى از يكديگر (كمتر از شش ماه) از يك مادر به دنيا مىآيند دو قلو اطلاق مىشود. در صورتى كه فاصله بيش از شش ماه باشد، دومى محصول آبستنى جديد و محكوم به احكامى مستقل خواهد بود.(1)از اين عنوان در بابهاى طهارت، طلاق، لعان و ارث سخن گفتهاند.
طهارت:ملاك بزرگتر بودن دو قلوى پسر در احكامى همچون قضاى نماز و روزه فوت شده ميّت ـ كه بر عهده پسر بزرگتر است ـ و ارث برى حبوه( --> حبوه)ـ كه اختصاص به وى دارد ـ بنابر قول برخى، زمان تولد است نه انعقاد نطفه.(2)برخى، ملاك را تقدّم در انعقاد نطفه دانسته و حكم به بزرگتر بودن دومى كردهاند(3)( --> فرزند ارشد).
حكم نفاس زن( --> نفاس)براى هريك از دو قلوها، مستقل از ديگرى است. بنابر اين، چنانچه بين تولد آنان ده روز فاصله شود و خون استمرار داشته باشد، مدّت نفاس بيست روز (براى هركدام ده روز) خواهد بود؛ امّا اگر فاصله كمتر باشد، دو نفاس از نظر زمانى در بعضى روزها باهم تداخل پيدا مىكند.(4)
طلاق:زن باردار به دو قلو چنانچه طلاق بگيرد، تا زمانى كه دومى به دنيا نيامده نمىتواند با كسى ازدواج كند؛ ليكن در اينكه عدّه او با تولّد نخستين فرزند پايان مىيابد يا با تولد دومى، اختلاف است.(5)