آثار:خيانت موجب از بين رفتن عدالت و در نتيجه زوال اهليت خيانتگر نسبت به امورى است كه در آنها عدالت شرط است، مانند شهادت. از اين رو، شهادت خيانتكار پذيرفته نيست.(7)
خيانت در امانت موجب ضمان است.(8)در اينكه قصد خيانت نيز ضمان آور است ـ هرچند به مرحله عمل نرسد ـ يا نه، اختلاف است.(9)
هرگاه حاكم اسلامى، با كفّار پيمان آتش بس ببندد، وفا به آن تا زمانى كه از سوى كفّار نقض نشده، واجب است؛ ليكن در صورت بيم خيانت از طرف كفّار، به استناد قراين و شواهد، حاكم اسلامى پيمان را ناديده مىگيرد و مراتب را به كفّار اعلام مىكند. البته صرف اتهام براى نقض پيمان كفايت نمىكند.(10)
هرگاه در مضاربه يا مساقات( --> مساقات)و مانند آن، مالك مدّعى خيانت عامل، و عامل منكر آن باشد، قول عامل در صورت قسم خوردن بر عدم خيانت، پذيرفته مىشود، مگر آنكه مالك بر ادعاى خود، بيّنه( --> بيّنه)اقامه كند.(11)
خير
خَيْر: مقابل شرّ.
خير عبارت است از آنچه كه عقل يا شرع به آن ترغيب كرده است. از آن در بابهاى طهارت، وقف، نذر و قضاء سخن گفتهاند.
طهارت:حضور چهل مؤمن در كنار جنازه ميّت و گفتن اين كلمات:«أللّهُمَّ إنا لانَعْلَمُ مِنْهُ إلاخَيْراً وَأنْتَ أعْلَمُ بِهِ مِنّا؛»خدا يا ما جز خير از او نديديم و تو، به او داناتر از مايى» مستحب است.(1)كلمات ياد شده، در نماز ميّت( --> نماز ميّت)پس از تكبير چهارم نيز وارد شده است.(2)
وقف:هرگاه كسى مالى را در راه خدا، راه ثواب و راه خير وقف كند ـ چون هر سه عنوان داراى يك معنايند ـ