جز فرزندان عمه، خاله، دايى و عمو از محارم مىباشند(3)( --> رحم). بر نسب آثار و احكامى مترتّب است، مانند ارث و حرمت ازدواج با محارم نسبى( --> نسب).
سبب:خويشاوندان سببى به كسانى مىگويند كه از راه ازدواج با يكديگر نسبت پيدا مىكنند، مانند زن و شوهر و مادر و پدر، هر كدام از آن دو نسبت به ديگرى.(4)زوجيّت همچون نسب داراى آثار و احكام بسيارى است، نظير ارث و محرميّت( --> زوجيّت).
رضاع:به كسانى كه از طريق رضاع با يكديگر نسبت پيدا مىكنند، خويشاوندان رضاعى گويند. بنابر اين، زنى كه كودكى را با شرايطى خاص شير داده، مادرِ بچه و شوهر او پدر وى به شمار مىروند؛ چنان كه پدر و مادر آن دو، پدربزرگ و مادربزرگ كودك؛ فرزندان آنها، برادران و خواهران وى و برادران و خواهران آن دو، عمو، دايى، خاله، و عمّه رضاعى بچه محسوب مىگردند.(5)خويشان رضاعى در حرمت ازدواج مانند خويشان نسبىاند(6)( --> رضاع).
خيار
خيار: تسلّط بر فسخ و امضاى عقد.
در اصطلاح فقها، خيار دو اطلاق دارد:
1. اطلاق عام كه عبارت است از تسلّط شخص بر فسخ و امضاى عقد؛ خواه به جهت ثبوت حقّ فسخ براى فسخ كننده به يكى از اسباب آن، مانند تسلّط بر فسخ در عقود لازم همچون بيع و اجاره به شرط خيار در ضمن عقد، يا به جهت حكم شارع به عدم لزوم عقد، از قبيل تسلّط بر فسخ در عقد جايز و نيز تسلّط مالك بر ردّ عقد فضولى( --> فضولى)، وارث بر ردّ وصيّت نسبت به افزون بر يك سوم، عمّه و خاله بر ردّ عقد شوهرشان در صورت ازدواج او با برادرزاده و خواهرزاده شان و كنيز آزاد شده بر فسخ عقد ازدواج خود با برده.
تفاوت سلطنت نوع اوّل با سلطنت حاصل از حكم شارع به عدم لزوم عقد، آن است كه اوّلى قابل اسقاط است، برخلاف دومى.