responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 3  صفحه : 457

اختلاف است. بسيارى چنين شرطى را باطل دانسته‌اند(4)( --> مضاربه).

خستگى

خستگى: حالت فرد خسته.

حالت و ويژگى شخصى را كه بر اثر كار و تلاش زياد يا عاملى ديگر، تواناييهايش كاهش پيدا كرده خستگى گويند و از آن در باب حج و قضاء سخن رفته است.

حج:استراحت كردن و رفع خستگى در بين طواف به نشستن و دراز كشيدن در حدى كه به نظر عرف، موالات( --> موالات)برهم نخورد؛(1)همچنين هنگام سعى، در صفا يا مروه و يا به قول مشهور بين صفا و مروه، جايز است(2)( --> استراحت).

قضاء:قضاوت كردن در برخى حالات، از جمله حالت خستگى ـ كه ذهن آمادگى لازم را ندارد ـ مكروه است.(3)

خسف

خَسْف: فرورفتن.

عنوان ياد شده به مناسبت در باب صلات و ديات به كار رفته است.

نمازگزاردن در سرزمين خسف (سرزمينى كه خداوند دشمنان خود را با فروبردن در آن كيفر كرده است يا خواهد كرد) مانند سرزمين بابِل( --> بابل)و بيداء( --> بيداء)مكروه است.(1)

اگر بر اثر جنايت، حدقه چشم نابينايى فرو رود، بنابر قول مشهور يك سوم ديه چشم بر عهده جانى ثابت مى‌گردد(2)( --> چشم).

خسوف

خُسُوف: ماه گرفتگى.

اطلاق شايع خسوف در ماه گرفتگى است، ليكن از باب تغليب، گاه در هر دو


نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 3  صفحه : 457
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست