ناشى از اكراه، نسيان يا اضطرار نيز موجب انحلال مىشود يا نه، محل بحث است.(10)
حنظل
حنظل: هندوانه ابوجهل.
حنظل، ميوهاى گرد و زرد رنگ به اندازه پرتقال با پوست نازك و سخت و مغز سفيد است كه بسيار تلخ مىباشد. از آن به مناسبت در باب صلات و اطعمه و اشربه سخن رفته است.
سجده بر حنظل به جهت خوردنى نبودنِ آن صحيح است.(1)خوردن سموم كشنده، از جمله مقدار زيادى از پيه حنظل، به جهت عوارض ناگوار و زيان آورِ آن، حرام است.(2)
حنفى
حَنَفى: از مذاهب فقهى معروف اهل سنّت.
مذهب حنفى نخستين مذهب فقهى از مذاهب چهارگانه اهل سنّت است كه به دست نعمان بن ثابت، معروف به ابوحنيفه (80 ـ 150 هـ . ق) تأسيس شد. وى و پيروان مكتب او به اصحاب رأى( --> اصحاب رأى)شهرت دارند. چرا كه اساس كارشان را در دستيابى به احكام، رأى و قياس( --> قياس)و استحسان( --> استحسان)تشكيل مىداد. آنان بر خلاف اصحاب حديث( --> اصحاب حديث)بسيارى از احاديث را ضعيف يا واحد( --> خبر واحد)شمرده و آنها را معتبر نمىدانستند.(1)
حنك
حَنَك: كام/ زير چانه/ طرف عمامه.
حنك در لغت به معناى كام (سقف دهان) و زير چانه به كار رفته است،(1)و در كلمات فقها به طرف عمامه( --> عمامه)نيز