ديگرى پيشى گيرد، نسبت به آن حق اولويت پيدا مىكند و ديگرى حق مزاحمت او را ندارد.(4)
سومين عنوانى كه متعلق حق اختصاص قرار مىگيرد مباحات ـ همچون آب درياها، رودها و پرندگان ـ بدون مالك است، به شرط آنكه حيازت آن بدون قصد تملّك صورت گرفته باشد كه بنا بر قول برخى در اين صورت حق اختصاص ثابت است(5)( --> حيازت مباحات).
اسباب:حق اولويت و اختصاص با اسباب زير حاصل مىشود.
1. حيازت:چنانچه كسى چيزى را كه ماليت ندارد ـ مانند شراب ـ حيازت كند و آن را به تصرف خود در آورد، نسبت به آن حق اختصاص پيدا مىكند.(6)
البته اگر چيزى علاوه بر عدم ماليّت، منفعت حلال قابل اعتنا نيز نداشته باشد، از قبيل مگس و پشه، در ثبوت حق اختصاص به آن اختلاف است.(7)از برخى، در اين قسم ـ كه ماليت ندارد ـ عدم ثبوت حق اختصاص نقل شده است.(8)
كسى كه بدون قصد تملّك، مباحى از مباحات اصلى، مانند هيزم و علوفه زمين بى مالك را حيازت كرده است، بنابر قول برخى، نسبت به آن، حق اختصاص پيدا مىكند.(9)
2. اقطاع:اقطاع زمين با تحقق شرايط آن موجب ثبوت حق اولويت و اختصاص براى اقطاع شونده مىشود(10)( --> اقطاع).
3. تحجير:تحجيرِ (سنگ چينى و مانند آن) زمين موات موجب ثبوت حق اولويت و اختصاص نسبت به زمين سنگ چينى شده براى تحجير كننده است(11)( --> تحجير).
4. سَبْق:پيشى گرفتن بر ديگران در استفاده از مكانهاى عمومى و موقوفات عام( --> مشتركات)، همچون مساجد، موجب ثبوت حق اولويت و اختصاص براى پيشى گيرنده مىباشد(12)( --> حق سبق).
5 . احيا:احياى زمين موات بنابر قول برخى موجب ثبوت حق اختصاص نسبت به حريم آن است( --> حريم). برخى، احيا كننده را مالك حريم دانستهاند.(13)
احياى زمين موات به قول برخى، از اسباب ثبوت حق اختصاص آن زمين براى احيا كننده است؛ هرچند بنابر قول مشهور،
(10)احياء الاراضى الموات/ 278 ـ 279 ؛ جواهر الكلام 38/ 54 ـ 55