قوّه بينايى و شنوايى چيره شود، به گونهاى كه انسان نبيند و نشنود.(2)
( --> بينايى)( --> شنوايى)
حاسر
حاسِر: سر برهنه.
عنوان ياد شده در بابهاى طهارت، حج و جهاد آمده است.
كسى كه ميّت را درون قبر مىگذارد(1)و نيز طواف كننده هنگام زوال،(2)مستحب است سر برهنه باشند.
از آداب جنگ اين است كه رزمندگانى كه زره بر تن و كلاه خود بر سر دارند (دارع) پيشاپيش نيروها و آنان كه بىكلاهخودند (حاسر) پشت سر آنان قرار گيرند.(3)
حاشيه
حاشيه: كناره و طرف چيزى يا كسى.
از آن به مناسبت در بابهايى نظير طهارت و ارث سخن گفتهاند.
بنابر قول به نجاست آب چاه با ملاقات نجاست، با كشيدن آب چاه به مقدار مقرّر، حواشى آن نيز به تبع پاك مىشود.(1)
كف پا و نيز ته كفش با راه رفتن روى زمين پاك مىشود. همچنين كناره آن، كه به طور معمول در حال راه رفتن با زمين تماس پيدا مىكند.(2)
وضو گرفتن براى دست زدن به حاشيه قرآن مستحب است.(3)مسّ حاشيه قرآن براى جنب(4)و حائض(5)كراهت دارد.
نوشتن نام ميّت و پدر او با شهادت به توحيد و رسالت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و امامت امامان عليهم السّلام و اقرار به حق بودن قيامت، ثواب و عقاب، در حاشيه قطعات واجب و مستحب كفن، مستحب است.(6)
در مسئله ارث، نَسَب به دو قسم عمود و حاشيه تقسيم شده است. حاشيه نسب به غير پدر، مادر و فرزند اطلاق مىشود(7)( --> حاشيه نسب).