فقها در مسئله ارث، خويشاوندان نسبى انسان را به دو قسم تقسيم كردهاند:
1. خويشاوندانى كه به طور مستقيم و بدون لحاظ شخصى ديگر به انسان انتساب پيدا مىكنند. اينان عبارتند از: پدر و مادر و هرچه بالاتر روند و فرزندان و هرچه پايينتر آيند. اين قسم، عمود نسب ناميده شدهاند( --> عمود نسب).
2. خويشاوندانى كه با واسطه و لحاظ شخصى ديگر به فرد سومى انتساب پيدا مىكنند و شامل ساير خويشاوندان نسبى مىگردد؛ يا بدون واسطه، همچون برادران و خواهران، يا با يك واسطه، همچون عمه، عمو، دايى و خاله، يا با دو واسطه مانند عموى پدر و خواهر عموى او (عمّه پدر)، دايى مادر و خواهر دايى او (خاله مادر) و يا با بيشتر از دو واسطه در ساير خويشاوندان. اين قسم، حاشيه نسب ناميده شدهاند.(1)
( --> نسب).
حاضر-->حضر
حاضرى المسجد الحرام
حاضرِى المسجد الحرام: ساكنان مكّه و اطراف آن تا محدودهاى معيّن.
تعبير ياد شده از قرآن كريم(1)به فقه راه يافته و در باب حج از آن سخن گفته شده است. بنابر قول منسوب به مشهور، كسى كه در محدوده مكّه تا 48 ميلى آن (شانزده فرسخ يا حدود 86 كيلومتر) سكونت دارد مصداق عنوان ياد شده مىباشد و وظيفه او به جا آوردن حج افراد( --> حج افراد)يا قران( --> حج قران)است. به كسى كه در فاصله بيشتر از اين مسافت سكونت دارد آفاقى مىگويند( --> آفاقى)و وظيفه او حج تمتّع( --> حج تمتّع)است. قول مقابلِ مشهور در تحديد عنوان ياد شده، اهالى مكه و اطراف آن تا فاصله دوازده ميل است.(2)
حافر
حافِر: سُم اسب، الاغ و قاطر/ حفر كننده( --> حفر).
عنوان ياد شده به معناى نخست در باب سبق و رمايه آمده است.