responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 3  صفحه : 167

جوشيدن را در صدق اسم چاه شرط ندانسته و زمينه داشتن براى جوشش را ـ هنگام قطع آن به جهت كمبود آب ـ كافى مى‌دانند. به گودالى كه نزديك آب، ايجاد و در آن آب جمع مى‌گردد و نيز به چشمه( --> چشمه)، چاه گفته نمى‌شود.(1)از احكام آن در بابهاى طهارت، اجاره و احياء موات، سخن گفته‌اند.

بنابر قول مشهور مستحب است بين چاه آب و چاه مستراح در زمين سخت و نيز در صورت پايين بودن سطح مكان فاضلاب نسبت به چاه، پنج ذراع( --> ذراع)فاصله باشد. و در زمين نرم و نيز در صورت مساوى بودن مكان فاضلاب يا بالا بودن آن نسبت به چاه هفت ذراع فاصله باشد.(2)

كندن چاه در زمين مباح به قصد تملّك آب، موجب حقّ اختصاص( --> حقّ اختصاص)مى‌گردد و اگر به آب برسد، كَنَنده مالك آب و چاه مى‌شود.(3)

اجاره چاه براى بهره بردارى از آب آن جايز نيست، ليكن اجاره آن به طور مطلق جايز است. در اين صورت از آب آن نيز مى‌توان استفاده كرد.(4)

چاه كنده شده در زمين مباح، حريم دارد و حريم آن براى آشاميدن حيوانات، چهل ذراع و براى كشاورزى، آبيارى و مانند آن، شصت ذراع از هر طرف مى‌باشد.(5)

( --> آب چاه)

چاه زمزم--> آب زمزم

چاه فاضلاب

چاه فاضلاب: محل ريختن آبهاى زايد.

از آن به مناسبت در بابهاى طهارت، اجاره، صلح واحياء موات سخن رفته است.

دفن كردن مرده مؤمن در مكانى كه موجب هتك حرمت او مى‌شود، مانند مسير فاضلاب جايز نيست.(1)احداث چاه فاضلاب در جاده و خيابان براى ريختن آبهاى زايد در سطح زمين همچون آب باران و غير آن، اگر محكم ساخته شود و خطر و زيانى براى عابران نداشته باشد جايز است، حتى اگر براى ريختن آبهاى زايدِ منزل خود باشد.(2)


نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 3  صفحه : 167
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست