جَنَب: فرود آمدن عامل زكات در دورترين مكان نسبت به محلى كه اموال متعلّق زكات در آن قرار دارد و دستور آوردن آن اموال نزد وى/ بردن اموال متعلَّق زكات به جايى دور از مكان آن، به گونهاى كه عامل براى گرفتن آن نياز به پيمودن راه بيشترى داشته باشد/ همراه داشتن اسب يدك در مسابقه.
از آن به مناسبت در باب زكات و سبق و رمايه سخن گفتهاند.
رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله ـ بنابر روايتى كه از آن حضرت نقل شده ـ از جَلَب و جنب نهى كرده است. جنب همچون جلب دو كاربرد دارد: يكى در زكات و ديگرى در مسابقه(1)(--> جَلَب).
جُنُب --> جنابت
جند
جُنْد: بيضه سگ آبى/ لشكر(--> لشكر).
عنوان ياد شده به معناى نخست در كلمات معاصران در باب طهارت به كار رفته است.
جند به بيضه سگ آبى تعريف شده است؛ ليكن در اينكه در واقع نيز چنين است، يا حقيقت آن چيزى ديگر است كه اصلا از اجزاى حيوان نيست و تنها به مناسبت به اين نام ناميده شده، دو احتمال است. بنابر احتمال اوّل، جند در صورتى كه سگ آبى خون جهنده نداشته باشد يا خون جهنده داشتن آن مشكوك باشد، پاك، ليكن خوردنش حرام است، و بنابر احتمال دوم، پاك و خوردن آن حلال است.(1)
(1)وسائل الشيعة 20/ 303 ـ 304 ؛ جواهر الكلام 28/ 229 ؛ الحدائق الناضرة 24/ 100 .