مكلّف نيست؛ بلكه مراد طلب فعل و بر انگيختن مكلّف بر انجام دادن عمل است؛ ليكن بحث و اختلاف در اين است كه آيا كاربرد جمله خبرى در معناى طلب مجازى است يا حقيقى؟ و نيز بنابر قول دوم آيا استعمال آن در معناى حقيقى (خبر دادن) با غرض بعث و طلب است يا با غرض و داعى اعلام و اِخبار به تحقق فعل از مكلّف، به لحاظ تحقق مقتضى و علت آن (اراده و طلب از جانب مولا)؛ بدين معنا كه مولا چون از مكلّف وقوع فعل را مىخواهد و خواست و اراده او علّت صدور فعل از مكلّف مىباشد ـ هرچند به لحاظ حكم عقل به وجوب اطاعت و امتثال مولا ـ معلول (عمل) را در خارج ـ به سبب تحقق علّت آن ـ محقق مىبيند و خبر به وقوع آن از سوى مكلّف مىدهد.
در اينكه جمله خبرى به كار رفته در مقام انشاء طلب و بعث(--> انشاء)، همانند جمله انشايى (صيغه امر و نهى) ـ بنابر قول به ظهور آن در وجوب و حرمت ـ ظهور در وجوب و حرمت دارد يا نه، اختلاف است. برخى گفتهاند: ظهور جمله خبرى در وجوب يا حرمت، بيشتر و شديدتر از جمله انشايى است؛ زيرا حقيقت جمله خبرى اِخبار از تحقق فعل به ادعاى حتميّت وقوع امتثال آن از مكلّف است.(2)در مقابل، برخى جمله خبرى را ظاهر در وجوب يا حرمت ندانستهاند.(3)
جنّ
جِنّ: از موجودات نامرئى، مقابل انسان.
جنّيان موجوداتى پوشيده از ديد آدمياناند. اين نوع از آفريدههاى الـهى به تصريح قرآن كريم(1)از لهيب خالص آتش (زبانه و شعله غير آميخته به دود) آفريده شدهاند. در ميان جنّيان نيز همچون آدميان جنس نر و ماده و نيز توالد و تناسل و حيات و مرگ وجود دارد؛ چنان كه به تصريح قرآن كريم،(2)جنّيان همچون آدميان مكلّف به شريعت