طهارت:زن حاملهاى كه مرده و جنين در شكم او زنده است، چنانچه براى بيرون آوردن بچه راهى جز شكافتن پهلوى او نباشد بايد پهلوى زن را بشكافند و پس از بيرون آوردن بچه، موضع شكاف را بخيه زنند.(1)
غصب:اگر موضع جراحت انسان محترم(-->احترام)يا حيوان محترمى با نخ غصبى دوخته شود، شكافتن بخيه و بيرون آوردن نخ ـ درصورت ايمن بودن از تلف فرد يا حيوان يا بروز بيمارى ـ واجب است.(2)
قصاص و ديات:اگر مجروح، جراحتى را كه از ناحيه ديگرى برداشته خود بخيه زند و پس از آن بميرد درصورتى كه هر دو عامل (وارد كردن جراحت و دو ختن آن) در مرگ وى نقش يكسان داشته باشند، بر وارد كننده جراحت، نصف ديه ثابت است و اگر اولياى مقتول بخواهند قصاص كنند بايد نصف ديه جارح را بپردازند. ولى اگر سبب مرگ، دوختن موضع جراحت توسط خود فرد باشد، بر جارح چيزى نيست؛ نه ديه و نه قصاص. تنها جراحت وارده ـ اگر بهگونهاى باشد كه موجب قصاص بشود ـ قصاص دارد. در غير اين صورت، جارح ضامن ارش جراحت خواهد بود(3)(-->جراحت).
اگر كسى با وارد كردن ضربه و مانند آن، بخيه بدن ديگرى را بشكافد چنانچه منجرّ به باز شدن مجدّد دهانه زخم شود بايد ارش(-->ارش)بپردازد. درصورت نرسيدن به اين حد، در ثبوت ارش اختلاف است. البتّه به جهت آزارى كه رسانده، تعزير(-->تعزير)مىشود، ضمن آنكه هزينه بخيه را نيز بايد بپردازد.(4)
بدرقه
بدرقه: نگهبانان قافله (بذرقه)/ مشايعت مهمان، مسافر يا همراه جهت تكريم(-->مشايعت).
عنوان بدرقه به معناى نخست به گروهى مسلّح اطلاق مىشده كه براى محافظت كاروانيان، پيشاپيش يا همراه آنان حركت مىكردند.(1)از آن به مناسبت در باب حج و تجارت سخن رفته است.