يادشده، آن دو نفر را بر حكم خويش ـ تنفيذ (اجرا) مىشود.(6)
(-->اِنهاء حكم)
تَنفير -->رماندن
تَنفيل -->نَفَل
تنقيح مناط
تَنقيح مَناط:شناسايى علّت حكم از كلام شارع از راه حذف ويژگيهاى غير دخيل در حكم.
تنقيح مناط، از اصطلاحات اصول فقه و از شيوههاى استنباط حكم است كه در پرتو اجتهاد و نظر، علّت حكم از اوصاف غير دخيلى كه در نصّ آمده، شناسايى و در نتيجه، حكم به تمامى مواردى كه علّت در آنها وجود دارد تعميم داده مىشود.
از مثالهاى تنقيح مناط در فقه ماجراى مردى بيابان نشين است كه نزد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمد و از عمل آميزش خود با همسرش در روز ماه رمضان خبر داد و آن حضرت او را به آزاد كردن يك برده امر كرد.
فقها از اين حديث استنباط كردهاند كه ارتكاب چنين عملى در ماه رمضان از سوى هر فرد روزهدارى موجب كفّاره (آزاد كردن برده) مىشود و خصوصيت باديه نشينى سائل و وقوع عمل در آن موقعيت زمانى و مكانى، دخلى در علّيت حكم (وجوب كفّاره) ندارد و تنها علّت حكم، وقوع آن در ماه رمضان است.(1)
تنقيح مناط گاه قطعى و يقينى است و گاه ظنّى. اوّلى ـ مانند مثال يادشده ـ حجّت است ولى دومى ـ مانند حذف خصوصيت آميزش و تعدّى از آن به ديگر مفطرات ـ حجّت نيست.(2)برخى گفتهاند: اگر علّت حكم به صورت قطعى استنباط گردد تنقيح مناط ناميده مىشود و اگر به صورت ظنّى باشد قياس مستنبط العلّه(-->قياس)خواهد بود.(3)
از ديگر شيوههاى استنباط حكم، الغاى خصوصيت است. برخى آن را با تنقيح مناط يكى دانستهاند؛ ليكن بعضى
(1)معارج الاصول/ 185 ؛ الوافية فى اصول الفقه/ 237 ـ 238 ؛ قوانين الاصول/ 168 ؛ الاصول العامة/ 315
(2)معارج الاصول/ 185 ؛ الوافية فى اصول الفقه/ 228 ـ 229 ؛ الحدائق الناضرة 1/ 56