راه تمييز، تمييز مقدّم و در غير اين فرض، عادت مقدّم مىشود.(4)
اگر جمع بين ايّام عادت و تمييز ممكن نباشد، مانند آنكه هفت روز اوّل، ايّام عادت و هفت روز بعد، ايّام تمييز باشد، همه اقوالِ مطرح در فرض امكان جمع ـ بجز قول به جمع بين آن دو ـ در اين فرض نيز مطرح است.(5)
مبتدئه و مضطربه ـ به معناى زنى كه عادتش استقرار نيافته ـ به تمييز رجوع مىكند و خون داراى اوصاف حيض را حيض و داراى اوصاف استحاضه را استحاضه قرار مىدهد، به شرط آنكه ـ بنابر مشهور ـ ايّام تمييز از سه روز كمتر و از ده روز بيشتر نشود و ايّام تمييزى ديگر با آن معارضه نكند، مثلاً پنج روز اوّل، با اوصاف حيض، پنج روز دوم، با اوصاف استحاضه و پنج روز سوم دوباره با ويژگيهاى حيض خون ببيند.(6)
ناسيه (زنى كه عادت خود را فراموش كرده) نيز بنابر مشهور ابتدا به تمييز رجوع مىكند بلكه بر آن ادعاى اجماع شده است.(7)
تنابز
تَنابُز: ديگرى را با لقب زشت خواندن.
در قرآن كريم از تنابز به عنوان صفتى ناپسند نهى شده(1)و در باب حدود به مناسبت بدان اشاره رفته است.
خواندن و صدا كردن مسلمانى با لقب زشت همچون فاسق، فاجر، احمق و سفيه، حرام است و در صورت ثبوت آن نزد حاكم به بيّنه(-->بيّنه)يا اقرار(-->اقرار)، تعزير مىشود. مگر آنكه مخاطب، به صفتى مشهور باشد كه اقتضاى آن لقب را داشته باشد، مانند خواندن كسى كه تظاهر به فسق و فجور مىكند به لقب فاسق يا فاجر.(2)
حكم يادشده اختصاص به مسلمان دارد؛ از اينرو، تنابز كفّار نسبت به يكديگر موجب تعزير نخواهد بود مگر آنكه در ترك تعزير بيم وقوع در فتنه