تفكّر در ذات حقتعالى جايز نيست و در روايات از آن نهى شده است؛ زيرا ذات او برتر از دسترسى افكار و عقول است. البتّه تفكّر در آيات و نشانههاى پروردگار براى بنده، ممكن و سزاوار است.(8)
شايسته است انسان بالغ و عاقل، پيش از اقدام به هر كارى، به عاقبت آن بينديشد. اگر آن را نيك و خير يافت انجام دهد وگرنه ترك كند.(9)
تَفَكُّه -->شوخى
تفليس
تَفليس: ممنوع كردن ورشكسته از تصرّف در اموالش.
اِفلاس در اصطلاح عبارت است از عدم كفايت دارايى شخص براى پرداخت بدهيهاى وى. به چنين فردى «مُفْلِس» گويند و بعد از حكم حاكم شرع به محجوريت(-->حجر)و ممنوعيت او از تصرّف در اموالش، شرعاً «مُفَلَّس» ناميده مىشود.(1)برخى «مُفَلَّس» را عنوان بابى مستقل قرار داده و برخى ديگر در باب حجر از احكام آن سخن گفتهاند.
محجوريت مُفْلِس تنها با حكم حاكم شرع تحقّق مىيابد و حكم حاكم به محجوريت، مشروط به چهار شرط است:
1. ثبوت بدهى فرد نزد حاكم.
2. عدم كفايت دارايى وى براى پرداخت ديون او.
3. رسيدن زمان اداى بدهيها.
4. درخواست حجر مفلِس از سوى همه يا بعض طلبكاران.(2)
آثار حجر:
الف. ممنوعيت تصرّف:مفلَّس نمىتواند در دارايى موجود هنگام حكم به حجر وى تصرّف كند. در ممنوعيت وى از تصرّف در اموال به دست آمده پس از حجر، اختلاف است. تصرّفهاى غير مالى ـ مانند ازدواج، طلاق و قصاص ـ و نيز تصرّفهايى كه موجب افزايش دارايى
(1)جامع المقاصد 5/ 222 ـ 223 ؛ جواهر الكلام 25/ 277 ـ 279