مردى كه سه زن دارد اگر به عقد دائم دو زن ديگر اختيار كند، عقد پنجمى باطل خواهد بود و اگر عقد هر دو همزمان بوده است، بنابر مشهور، هر دو عقد باطل است. قول مقابل مشهور، تخيير بين گزينش يكى از آن دو است.(6)
كافرى كه مسلمان شده است چنانچه بيش از چهار زن داشته باشد، با چهار تن از آنان مىتواند زندگى كند و از بقيّه بايد جدا شود.(7)
عدالت ميان همسران:رعايت عدالت ميان همسران در نفقه واجب و تقسيم شبها بر مرد واجب است. اگر زنان، چهار تن باشند، مرد بايد هر شب نزد يكى از آنان باشد و اگر كمتر (سه يا دو تن) باشند، از آنجا كه مرد حق دارد تا چهار زن داشته باشد، باقى مانده چهار شب، حقّ او خواهد بود كه مىتواند آن را به بعضى از زنان اختصاص دهد و يا بدون آنان سپرى كند. بنابر اين، مردى كه دو زن دارد مىتواند سه شب را نزد يكى و يك شب را نزد ديگرى بماند.(8)
البتّه در اينكه اين حق (تقسيم شبها ميان همسران) از ابتدا بر مرد واجب است ـ بدين معنا كه شروع به تقسيم شبها بر او واجب است ـ يا اينكه شروع واجب نيست؛ ليكن اگر شروع كرد، تقسيم واجب خواهد بود، اختلاف است(9)(-->قَسْم).
رعايت عدالت ميان همسران در هزينه زندگى (به جز نفقه واجب)، بذل توجّه، گشاده رويى و همبسترى، مستحب است، همچنين مستحب است شبى كه به هر زن تعلّق دارد بامداد آن شب را نيز نزد او بماند.(10)
تعدّد مطلوب
تعدّد مطلوب:مطلوب بودن عملِ مقيّد به قيدى حتّى بدون آن قيد.
تعدّد مطلوب در مقابل وحدت مطلوب(-->وحدت مطلوب)در جايى است كه عملى مقيّد به قيدى است، ليكن آن قيد در مطلوبيت نفس عمل دخالت ندارد؛ هرچند رعايت قيد نيز مطلوب است. بنابر اين در فرض عدم امكان رعايت قيد،