و جانشينان ايشان به شمار مىرود.(7)در قرآن كريم ثمره تزكيه، رستگارى و فلاح بيان شده است.(8)
تزكيه به معناى دوم بدون غرض عقلايى امرى مذموم و در قرآن از آن نهى شده است؛(9)ليكن با غرض عقلايى همچون بيان فضائل و كمالات خويش به منظور معرفى و شناساندن خود به مردم تا از وجود او انتفاع برند، امرى لازم است؛ چنانكه سيره انبيا و اوليا چنين بوده است. خداوند سفيران خود را براى تزكيه نفوس خلق و هدايت آنان فرستاده است. بهرهمندى مردم از ايشان منوط به شناختن آنان، و شناختن آنان متوقّف بر معرفى ايشان از سوى خود آنان است.(10)
از تزكيه به معناى سوم در باب قضاء و شهادات سخن رفته است.
جايگاه تزكيه:از راههاى اثبات موضوع در دعاوى، بيّنه، يعنى شهادت دو مرد عادل است كه حاكم با استناد به آن مىتواند حكم صادر كند. در شاهد، عدالت(-->عدالت)شرط است؛ از اينرو، اگر عدالت شاهد براى حاكم محرز نباشد بايد از آن فحص كند. البتّه ـ بنابر قول برخى قدما ـ در صورت علم حاكم به اسلام يا ايمان شاهد، وى مىتواند بدون فحص از عدالت شاهد به استناد آن حكم كند.(11)
بنابر آنچه گذشت در موارد علم حاكم به عدالت شاهد و نيز ـ بنابر قول به كفايت اسلام يا ايمان شاهد ـ نيازى به تزكيه نخواهد بود. برخى گفتهاند: اگر منكر، بيّنهاى را كه مدّعى اقامه كرده تزكيه نمايد نيازى به فحص از عدالت شهود نخواهد بود.(12)
چگونگى فحص از عدالت:براى دستيابى به عدالت شهود دو راه وجود دارد:
1. حاكم از مدّعى بخواهد شهودش را ـ با اقامه بيّنه بر عدالت آنان ـ تزكيه كند. اگر مدّعى عذر بياورد و از حاكم درخواست فحص از تزكيه آنان بكند، اجابت چنين درخواستى بر حاكم واجب نيست، هرچند مستحب است.(13)
2. حاكم، خود عهدهدار اين امر گردد؛ بدين صورت كه با ارائه مشخّصات و آدرس منزل و محل كار هر يك از دو شاهد