responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 2  صفحه : 391

مناسبت وجود دارد؛ از اين رو به چنين قياسى، قياس مناسبت و اِخاله نيز گفته مى‌شود. به عنوان مثال، شارع مقدّس قتل عمد را موجب ثبوت قصاص دانسته است. مجتهدى استنباط مى‌كند كه علّت حكم، عدوانى بودن عمل است و بر اين اساس حكم قصاص را به هر نوع جنايت عدوانى تعميم مى‌دهد.(1)

اين نوع قياس از ديدگاه فقهاى اماميّه مردود و باطل است و نمى‌تواند مبناى استنباط احكام شرعى قرار گيرد.(2)

تَخريص -->تخمين

تخصّر

تَخَصُّر[=تَخْصير]:گذاشتن دست بر تهيگاه و تكيه كردن بر آن/ گذاردن دست بر بالاى ران و تكيه دادن بر آن.

از تخصّر به معناى دوم به تورّك(-->تورّك)نيز تعبير شده و از آن به هر دو معنا در باب صلات سخن رفته است.

تخصُّر ـ به هر دو معناى يادشده ـ در نماز كراهت دارد.(1)

تخصّص

تخصّص: خروج حقيقى چيزى از موضوع دليل.

واژه تخصّص در برابر تخصيص(-->تخصيص)از اصطلاحات علم اصول فقه و عبارت است از خروج حقيقى و وجدانى چيزى از موضوع دليل چيزى ديگر، مانند خروج زيد جاهل از دليل وجوب اكرام عالمان (اَكرِم العلماء) و سركه از موضوع دليل حرمت شراب. به شى‌ء محكوم به خروج ـ مانند زيد و سركه در دو مثال يادشده ـ «خارج به تخصّص» گفته مى‌شود.

تفاوت تخصّص با ورود:ورود نيز همچون تخصّص، خروج حقيقى چيزى از موضوع دليل چيزى ديگر است، با اين تفاوت كه خروج، در تخصّص، وجدانى و در ورود، تعبّدى است(1)(-->ورود).


نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 2  صفحه : 391
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست