مورد تحاصّ، ديون است و آن در صورتى است كه اموال متعلّق حقّ طلبكاران، كمتر از طلب آنان باشد. نمونههايى از مسائل آن عبارت است از:
1. هرگاه مديونى كه بدهيهاى متعدّد دارد بميرد و تركهاش كفاف ديونش را ندهد، تحاصّ صورت مىگيرد. به عنوان مثال اگر مجموع بدهيهاى وى يك ميليون تومان و تركهاش پانصد هزار تومان باشد، هر طلبكار نصف طلب خود را از تركه برمىدارد. حتّى اگر طلبكارى عين متاع خود را در ميان تركه بيابد نمىتواند آن را بابت طلب خود بردارد؛ بلكه آن نيز به صورت حصّههاى مختلف، بين همه طلبكاران تقسيم مىشود.(2)برخى قدما گفتهاند: در اين صورت صاحب متاع مىتواند آن را براى خود بردارد؛ همانگونه كه اگر مديون زنده بود، مىتوانست چنين كند.(3)
2. اگر شخصى كه زكات به مالش تعلّق گرفته است پيش از پرداخت بميرد و ديون ديگرى نيز داشته باشد، در صورتى كه تركه كفاف ديونش را ندهد، بنابر قول برخى بين مستحقان زكات و طلبكاران، تحاصّ صورت مىگيرد. قول ديگر، تقديم مستحقان زكات بر طلبكاران است كه ابتدا بايد حقّ آنان پرداخت گردد.(4)
3. اگر بيمار به دينى كه همه تركه را فرامىگيرد اقرار كند و در اين اقرار، متّهم نباشد، اقرارش پذيرفته خواهد شد و اگر دينِ فراگير ديگرى نسبت به كلّ تركه به واسطه بيّنه(-->بيّنه)ثابت گردد، تركه بين طلبكاران به صورت تحاصّ تقسيم مىشود و در صورت ثبوت آن دين با اقرار وارث، در ثبوت تحاصّ اختلاف است.(5)
تَحاكُم -->دادخواهى
تحالف
تَحالُف: سوگند خوردن دو طرف دعوا در موارد تداعى(-->تداعى)(-->قسم).