از معناى نخست، به مناسبت در باب نكاح و حدود سخن رفته است.
در صدق عنوان باكره و ترتّب احكام آن بر دوشيزهاى(-->باكره)كه بكارتش بر اثر پريدن ـ و نه آميزش كردن ـ زايل شده اختلاف است(1)(-->بيوه).
از آنجا كه بكارت بجز آميزش به سبب ديگرى نيز همچون پريدن از بلندى ممكن است زايل شود، نسبت باكره نبودن زن توسط شوهرش، قذف(-->قذف)محسوب نمىشود، بلكه تعريض به قذف خواهد بود كه تعزير مىشود(2)(-->تعزير).
پزشكى
پزشكى: طبابت بيماران.
از آن در بابهاى صوم، نكاح، قصاص، ديات و مسائل مستحدثه سخن رفته است.
حكم تكليفى:دانش پزشكى از علوم مباح و مشروع است و آموختن آن در حدّ نياز براى درمان بيماران، واجب كفايى(-->وجوب كفايى)است؛(1)ولى فراگيرى آن در حدّ صاحب نظر شدن لازم نيست؛ بلكه دستيابى به دانش پزشكى از طريق آموزش يا كسب تجربيات عادى رايج در جامعه براى مداوا كافى است؛ هرچند رعايت تناسب دارو با درد بر حسب آنچه نزد عقلا رايج مىباشد از سوى پزشك لازم است.(2)
لمس و نگاه كردن به بدن نامحرم براى آموختن دانش پزشكى، درصورتى كه حفظ جان مؤمنان ـ اعم از نسل كنونى و آينده ـ منوط به آن باشد، جايز است.(3)
تشريح بدن مرده كافر براى آموزش پزشكى جايز است؛ ولى تشريح بدن مسلمان جايز نيست مگر آنكه جان مسلمان ديگرى منوط به آن باشد و تشريح مرده غير مسلمان نيز ممكن نباشد(4)(-->تشريح).
نبش قبر غير مسلمان براى آموزش ـ درصورت دسترسى نداشتن به جسد و استخوان دفن نشده كافر ـ جايز است، مگر آنكه ذمّى(-->اهل ذمّه)باشد و نبش قبر در كيش ايشان روا نباشد.
(1)جامعالمقاصد 12/ 120 ؛ مسالك الافهام 7/ 164 ـ 165