از آن در بابهايى نظير طهارت، صلات، صوم، حج، مضاربه، وكالت، و نكاح سخن رفته است.
اثر بيهوشى
بيهوشى ـ از آن جهت كه موجب زوال عقل و شعور آدمى است ـ شخص را از اهليّت(-->اهليّت)خارج مىكند. بدين معنا كه آنچه مشروط به عقل است، اهليّت آن را ندارد. از اين رو، تكليف(-->تكليف)به فرد بيهوش متوجّه نمىشود؛ چون از شرايط عمومى همه تكاليف، عاقل بودن انسان است.(1)و در فرض توجّه تكليف به او قبل از بيهوشى، مكلّف به اداى آن در حال بيهوشى نخواهد بود. و نيز عمل خلافى كه در حال بيهوشى از فرد سر مىزند بزه و گناه شمرده نمىشود و مستحقّ كيفر نيست؛ همچنين بر عقد(2)(-->عقد)يا ايقاعى(3)(-->ايقاع)كه از شخص در حال بيهوشى صادر شده اثرى مترتّب نمىگردد.
از شرايط ثبوت و نيز استمرار ولايت(-->ولايت)براى ولىّ عقل است؛ از اين رو در حال بيهوشى ولايتى براى وى نخواهد بود(4)(-->عقل).
احكام
طهارت:از اسباب بطلان وضو بنابر مشهور بيهوشى است. بر بطلان، ادّعاى اجماع نيز شده است.(5)
صلات:بيهوشى در اثناى نماز موجب بطلان آن مىگردد.(6)بر كسى كه در تمام وقت نماز بيهوش بوده قضاى آن نماز واجب نيست.(7)برخى گفتهاند: اگر منشأ بيهوشى امرى غير اختيارى همچون بيمارى باشد، قضاى نماز، واجب نيست اما اگر منشأ خود فرد باشد، مثلا بر اثر استعمال زياد مواد مخدر بيهوش شده باشد بايد نماز فوت شده در حال بيهوشى را قضا كند.(8)
صوم:روزهدارى كه بيهوش شده است آيا مطلقا روزهاش باطل مىگردد يا درصورتى كه نيّت روزه داشته و سپس بيهوش گشته روزهاش صحيح است؟(9)مسئله محلّ اختلاف مىباشد. قول اوّل به اكثر فقها بلكه به مشهور نسبت داده شده است.(10)بنابر قول مشهور قضاى روزه ماه