به شرط آنكه مفاد هريك، تكذيب ديگرى باشد و جمع بين آن دو ممكن نباشد؛ ليكن اگر جمع آن دو ممكن باشد؛ بيّنه جرح(-->بيّنه جرح)مقدّم مىشود؛ زيرا جارح به چيزى شهادت مىدهد كه بر معدِّل پنهان مانده است، مانند اينكه معدِّل بگويد: من با او معاشرت داشتم و او را داراى ملكه عدالت يافتم و نديدم گناه كبيرهاى از وى سر بزند، و جارح بگويد: در فلان روز مرتكب فلان گناه شده است.
اگر بيّنه تعديل به چيزى شهادت دهد كه بر جارح پوشيده بوده است، شهادت او مقدّم مىشود، مانند آنكه بگويد: هرچند در فلان روز گناهى از او سرزده ولى از آن گناه توبه كرده است و من پس از آن، او را عادل يافتم.
اگر مفاد شهادت دو بيّنه جرح و تعديل، تكذيب يكديگر باشد، مثلا يكى به نحو اطلاق بر عدالت و ديگرى به همانگونه بر فسق شهود گواهى دهد يا آنكه بيّنه تعديل به اشتغال شهود به عملى غير معصيت در زمانى شهادت دهد كه بيّنه جرح در همان وقت به ارتكاب آنان به گناه گواهى دهد، مانند آنكه معدِّل بگويد: شاهد در روز جمعه در فلان ساعت در مسجد مشغول عبادت بوده و جارح بگويد: وى در همان وقت از فلان جا دزدى كرده است. در اين صورت اختلاف است كه بيّنه جرح مقدّم مىشود يا بيّنه تعديل، يا به قرعه رجوع مىشود و يا به هيچكدام عمل نمىگردد.(2)
بيّنه جارح -->بيّنه جرح
بيّنه جرح
بيّنه جرح:گواهان بر نفى عدالت شاهد، مقابل بيّنه تعديل(-->بيّنه تعديل).
بيّنه حِسْبَه -->شهادت حسبه
بيّنه خارج
بيّنه خارج:گواهى دهندگان بر مالكيت غير ذى اليد.
مالى كه تحت تصرّف كسى است اگر ديگرى نسبت به آن مدّعى باشد و بر
(2)120 ـ 122 ؛ فقه الصادق 25/ 92 ـ 95 ؛ كتاب القضاء (آشتيانى)/ 77 ـ 82 .