بودن ادّعاى مَجْنىٌعَلَيه و عدم ثبوت ديه مىگردد و اگر بازماند، ادّعاى او پذيرفته شده و ديه با قسامه(-->قسامه)ثابت مىشود.
اگر پس از مدّتى بينايى بازگردد و بازگشت آن ـ هرچند با تشخيص اهل خبره ـ كاشف از عدم زوال بينايى او باشد، استحقاق ارش دارد. در غير اين صورت ديه ثابت مىشود.(6)
اگر موضوع اختلاف جانى و مَجْنىٌعَلَيه بازگشت بينايى باشد درصورت عدم وجود بيّنه(-->بيّنه)قول مَجْنىٌعَلَيه با قسم پذيرفته مىشود.(7)
اگر مَجْنىٌعَلَيه مدّعىِ كاهش بينايى يك چشم خود باشد، با چشم سالم وى، قياس و مقدار نقصان محاسبه مىگردد و اگر مدّعىِ ضعف بينايى هر دو چشم باشد با چشم سالم همسالان او مقايسه مىشود و مقدار ضعف، مشخّص و پس از قسامه، ديه آن به نسبت ديه كامل، محاسبه و درصورت مطالبه مَجْنىٌعَلَيه به وى پرداخت مىگردد. البتّه قسامه در موردى جريان مىيابد كه احتمال دروغگو بودن مدّعى ـ هرچند از جهت ادّعاى استناد نقصان به جنايت وارد شده ـ مىرود و گرنه در فرض علم قاضى به صدق يا كذب گفته وى با آزمايش و امتحان، نيازى به قسامه نيست.(8)
(-->چشم)(-->نابينايى)
بيّنه
بيّنه: دليل معتبر (حجّت)/ شهادت معتبر/ شهادت دو مرد عادل.
واژه بيّنه مؤنّث «بيِّن» از ريشه «بانَ، يبينُ، بياناً» در لغت به معناى دليل روشن و چيزى كه چيزى ديگر با آن اثبات مىشود، آمده است.(1)چنانكه در قرآن كريم نيز در اين معنا به كار رفته است.(2)
عنوان بيّنه در كلمات فقها ـ بويژه در مسائل مربوط به دعاوى و مخاصمات ـ در معناى شهادت معتبر شرعى به كار رفته است؛ ليكن در اينكه اين كاربرد از