ارتكاب عمل ياد شده به جهت قبح عقاب بلابيان باشد.(3)
اصلى
اصلى: مقابل تبعى و عارضى.
اصلى گاه صفت حكم واقع مىشود، مانند واجباصلى( -->واجب اصلى)، مقابل واجب تبعى( --> واجب تبعى)و گاه صفت وطن، كفر و كافر و گفته مىشود: وطن اصلى(1)( --> وطن)، مقابل وطن عارضى (اتّخاذى)؛ كفر اصلى( --> كفر)، مقابل ارتداد (كفر عارضى بعد از اسلام) و كافر اصلى، مقابل مرتدّ(2)( --> ارتداد).
اصول اربعمائه
اصول اربعمائه: چهارصد مجموعه حديثى آغازين.
اصول جمع اصل و اصل در اصطلاح علم حديث به معناى هر يك از مجموعههاى آغازين احاديث است كه راويان سدههاى نخستين مستقيماً از نگاشتن روايتهايى كه مىشنيدند، پديد مىآوردند. اين اصول، منبع و مصدر كتابهاى حديثى بعدى گرديد(1)و ملاك صحّت حديث نزد محدّثان نسلهاى بعد، وجود آن حديث در يكى از اين اصول بود.
محتواى اين مجموعهها كه به اصول اربعمائه مشهورند، پاسخهايى بوده است كه امامان معصوم عليهم السّلام به پرسشهايى در زمينههاى گوناگون احكام، سنن، مواعظ، ادعيه و تفسير مىدادهاند. گردآورى اين اصول، از زمان حضرت على عليه السّلام تا زمان امام حسن عسكرى عليه السّلام به وسيله اصحاب آنان انجام شده است؛ هرچند بيشتر آنان از اصحاب امام صادق عليه السّلام بودهاند. برخى برآنند كه اصول اربعمائه را چهارصد شخصيت معروف از اصحاب امام صادق عليه السّلام ـ كه بالغ بر چهار هزار نفر بودهاند ـ نگاشتهاند. ليكن با نگاهى به برخى كتب رجالى، مانند فهرست شيخ