انسان مرده است.(24)بعضى ديگر قائل به اهليّت مرتدّ براى تملّك شدهاند.(25)برخى نيز بين قبل از توبه و بعد از آن تفصيل داده و گفتهاند: مرتدّ پس از توبه، مالك مىشود.(26)در ارتداد ملّى اموال مرتدّ بر ملك او باقى است؛ ليكن نمىتواند در آنها تصرّف كند(--> حجر).(27)زن مرتدّ، خواه فطرى يا ملّى حكم مرد مرتدّ ملّى را دارد.
تصرفات مرتدّ:تصرفات مرتدّ فطرى در اموال خود ـ بنابر قول به پذيرفته نشدن توبه او و خروج وى از اهليّت تملّك ـ نافذ و صحيح نيست؛(28)امّا بنابر قول به پذيرفته شدن، تصرفات وى پس از توبه، صحيح است.(29)
تصرفات مرتدّ ملّى پس از توبه صحيح است، ليكن پيش از توبه و پس از حكم حاكم به ممنوعيّت وى از تصرف، نافذ نيست. در اينكه تصرفات مرتدّ ملّى در اموال خود پيش از توبه و حكم حاكم به حجر(--> حجر)صحيح است يا به نفس ارتداد، از تصرف ممنوع مىشود، اختلاف است؛ امّا تصرفات غير مالىِ مرتدّ ملّى مانعى ندارد. در كلمات فقها نسبت به حكم تصرّفات غير مالى مرتدّ فطرى، اشارهاى نشده است.(30)
ضمان مرتدّ:اگر مرتدّ، اعم از ملّى و فطرى، مال، جان و يا عضوى از اعضاى مسلمان را تلف كند ضامن است.(31)
قصاص مرتدّ:اگر مرتدّ، ذمّىاى(--> اهل ذمّه)را بكشد، در قصاص او اختلاف است؛(32)امّا اگر توبه كند و به اسلام بازگردد، قصاص نمىشود؛ هرچند بايد ديه بپردازد.(33)اگر ذمّى، مرتدّى را بكشد، قصاص مىشود، امّا اگر مسلمان او را بكشد، قصاص نمىشود. در لزوم پرداخت ديه، اختلاف است.(34)
ارث مرتدّ:مرتدّ از مسلمان ارث نمىبرد، امّا مسلمان از او ارث مىبرد. اگر مرتدّ بميرد و وارث مسلمان يا كسى كه در حكم مسلمان است، مانند كودك نداشته باشد، امام عليه السّلام وارث او است.(35)
كيفر مرتدّ:كيفر مرتدّ ملّى ـ در صورتى كه توبه نكند ـ و نيز مرتدّ فطرى حتّى در صورت توبه به قول مشهور قتل است، ليكن كيفر زن مرتدّ، اعم از فطرى و ملّى