تابعان أهل البيت عليهم السلام بآن تصريح نمودهاند آنست كه
اعتقاد بايد كرد كه آنچه از أمور غيبى متعلق باحكام دين باشد خداى تعالى عند
الاحتياج آن را به پيغمبر و اوصياى او اعلام مىنمايد و زياده از اين دعوى
نكردهاند و بتواتر رسيده كه حضرت پيغمبر مدتها در مسئله انتظار وحى كشيدهاند و
اگر ايشان را در اول فطرت يا در اول بعثت اطلاع بر جميع غيب مىبود انتظار وحى
كشيدن بىوجه مىبود»
صورة مكتوبين من
المكاتيب المشار إليها
و اتماما للفائدة للناظرين
أنقل المكتوبين الأخيرين من تلك المجموعة هنا بعين عبارتهما و عنوانيهما و هما:
جواب قاضى نور اللّه الحسيني- اللّه أكبر، ورقهاى مسوده خدام شمرده شد و در وقت
شماره مجملا معلوم شد كه از قبيل همان سخنان خام بيهوده سابق است كه اصلا مناسبتى
بكلام عقلاء فضلا عن الفضلاء ندارد و سواد شما را بر آن داشته كه در برابر
جفاكشيدگان وادى فضل نا در برابر نويسد اين نوشتهها همان لايق است كه در پهلوى
كتاب دلستان شما مجلد شود و در تمثيل حال شما بهمين يك بيت اكتفا نموده قطع گفت و
شنيد مىنمايد اگرچه يك مرتبه اين سنت را پيش از اين بكار بسته بود:
اى مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه تست
عرض خود مىبرى و زحمت ما مىدارى»
رقعه مير يوسف على
الحسيني- اللّه أكبر، بر أرباب وجد و حال و أصحاب فضل و كمال مخفى نيست كه وسيله
قرب و منزلت در عجز و مسكنت مضمر است نه در رفعت و مكنت بنده كه باشم كه برابر مگس
باشم چه مگس را حالت پرواز است و بنده را نيست و از چند وجه مگس بهتر است از سيمرغ
اول آنكه مگس غالبا با پادشاهان سلوك مىكند و پادشاهان پيش او عاجز آيند شنيدم كه
سلطان محمود سبكتكين از بزرگى پرسيد كه چه حكمت است خداى تعالى را در خلقت مگس؟- گفت
كمترين حكمت آنست كه عجز جباران را به ايشان نمايد دوم آنكه حكما گفتهاند كه مگس
دفع عفونت و وبا مىكند