الناظر بل يتعذر عليه الاستفادة الكاملة منها من دون مراجعة
الى النسخ الخطية او المآخذ المنقول عنها و ذلك على خلاف ما أوصى به القاضي (ره)
في آخر هذا الكتاب فانه أورد في آخره خاتمة تشتمل على وصاياه التي آخرها هذه
العبارة: «ديگر آنكه چون بعد از اتمام هفت نسخه از اين مجالس و مقابله آنها با أصل
مسوده آن اين فقير مستهام به اشاعت آن اقدام نموده بنابراين مأمول از الطاف اخوان
كرام كه از آن نسخ نقل بردارند آنكه همت بر تصحيح و مقابله منقول عنه گمارند تا
چنانكه در أكثر كتب تواريخ و سير بنظر مىرسد بتعاقب نقل و مرور روزگار نسخههاى
سقيم خاطر آزار بر روى كار نيايد و طبع لطيف ناظران را از مطالعه آن ملالت
نيفزايد». هذا كله مع اعتراف القاضي (ره) بأن الاشعار العربية قد كانت في النسخة
الاصلية أيضا مشوشة ملحونة مصحفة و ذلك لانه (ره) قال في المجلس الحادي عشر بعد
ذكر حكاية[1] تشتمل على
ذكر سبب تأليف أبى تمام لكتاب الحماسة ما لفظه: «مخفى نماند كه حال مؤلف اين كتاب
در نقل اكثرى از اشعار شعراى عرب بر منوال حال شيخ اصفهانست در
[1] و هي هذه« آوردهاند كه سبب جمع ابى تمام كتاب
حماسه را آن بود كه چون او در وقت توجه از نيشابور بعراق عرب بولايت همدان رسيد
زمستان شد و برف راه را مسدود ساخت و در آن اثناء أبو الوفاء محمّد بن عبد العزيز
كه اديبى بود از أولاد رؤساء و شعر نيز مىگفت أبو تمام را به خانه خود برده به
خدمت او مشغول شد و چون مدت توقف ابو تمام بواسطه زمستان امتدادى داشت كتب خود را
نزد أبو تمام آورده أبو تمام از آنها اختيار أبيات حماسه نمود و نسخه نزد أبو
الوفاء ماند تا آنكه كتب أبو الوفاء بدست شخصى از أهل دينور افتاد كه او را أبو
العواذل دينورى مىگفتند و او در ايامى كه از هجرت نبويه دويست و هفتاد سال و كسرى
گذشته بود نقلى سقيم مصحف از آن برداشته بأصفهان برد و بعضى از مشايخ أصفهان با آن
خلل و قصور كه در آن نسخه بود بر تداول آن رغبت فرمودند و أبو بكر خياط را جهت
تفحص اشعاري كه مانند كتاب حماسه بود باطراف بلاد فرستاد و هميشه در مقام اصلاح آن
بود تا چنان شد كه مردم از مطالعه آن بهره يافتند».